-
شب شیشه ای با حضور رضا صادقی و یادی از ناصر عبداللهی
چهارشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1386 00:42
و بالاخره شد! خوشبختانه به هدفمون رسیدیم و نتیجه تلاشهامون حضور رضا صادقی در شب شیشه ای امشب بود و یادی از ناصریای فقید. خوشحالم و به همتون تبریک می گم این هماهنگی و اتحاد جمعی رو و همینطور تشکر می کنم از رضا رشیدپور عزیز و سازندگان برنامه شب شیشه ای (شبکه ۵ سیما) که به نظرات بینندگان خود توجه کرده و به خواستهءما ارج...
-
آیا این بود منش ناصر؟
دوشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1386 20:10
موضوعی که مدتهاست فکرمرا مشغول کرده این است که چرا خیلی از دوستداران ناصر فکر می کنند برای اینکه بتوانند راه ناصررا ادامه دهندباید بخوانند! گمان می کنند برای ناصر بودن باید خواننده شد! اما فکر نمی کنند که چطور سعی کنند اخلاق و ایمان ناصر را داشته باشند. اگر خواننده بودن یا هنرمند بودن تنها راه ادامه دادن راه ناصر باشد...
-
مصاحبه با ناصر عبداللهی شهریور۸۵
پنجشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1386 02:41
منبع : مجله ی کانون خانواده این مصاحبه دقیقا مربوط می شه به دو ماه قبل از به کما رفتن ناصریا و سه ماه قبل از... نیمه ی دوم شهریور ماه سال 1385 مصاحبه با ناصر عبداللهی (هنرمند آهن فروش نیست) اسمش با ترانه ی معروف ناصریا شهره ی عام و خاص شد . اصالتش به شهرهای جنوب کشور بر می گردد و صدایش همچون مردم جنوب اصالت و گرمی...
-
اسحاق احمدی گلزار می شود!!!(یک افتضاح فرهنگی)
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 23:52
می خوام یه داستان جالب براتون تعریف کنم تا حساب کار دستتون بیاد و ببینین امنیت هنری هنرمندا تو کشور ما چقدر بالاست و هنرمند از چه اعتماد و آرامش قلبی بالایی برخورداره برای ساخت و تکثیر کارهای هنریش! اسحاق احمدی و که اکثرتون می شناسین درسته؟ همخون ناصر و شروه خوان آهنگهای ناصر که تو دوتا آلبوم آخر ناصر (بوی شرجی و هوای...
-
برنامه شب شیشه ای و ناصر عبداللهی
جمعه 31 فروردینماه سال 1386 18:06
سلام به دوستان عزیز دوستداران محترم هنرمند گرانقدر ناصر عبداللهی فقید در بحثهایی که در این چند روز گذشته داشتیم در مورد برنامه شب شیشه ای و شرکت یکی از همکاران و دوستان ناصر در این برنامه قرار شد جمعا به این برنامه اس ام اس داده ودرخواست دهیم آقای اسحاق احمدی همخوان و یکی از دوستان نزدیک ناصر را به این برنامه دعوت...
-
یه کم بازتر فکر کن آقا و خانوم شایعه ساز
چهارشنبه 29 فروردینماه سال 1386 15:45
امروز شرایط و مسائلی که پیش اومد من و سوق داد به سمتی که بیام و بازم بگم اگه لازم باشه صد بار دیگه هم می گم تا شاید یه کم به خودمون بیایم و بفهمیم داریم چیکار می کنیم. منظورم تو یا شما یا خودم نیست منظورم طرفدارای ناصر نیستن منظورم دشمنای ناصرم نیست منظورم با هممونه. همه و همه! تا کی باید سطحی فکر کرد؟ چرا ما اونقدری...
-
عکسهایی از مزار ناصر عبداللهی همراه با شعر حک شده بر سنگ و ترجمه
پنجشنبه 23 فروردینماه سال 1386 16:19
عکسهایی از مزار ناصر عبداللهی فقید توسط دوستان عزیزمان در بندر به دستم رسید که آنها برای شما هم می گذارم .کسانی که همچون من فرسنگها با بندرعباس و مزار این عزیز از دست رفته فاصله دارید و شاید دیدن این عکسها مرحمی بر زخم دل بیتابتان باشد و شاید نیز خواهشی شدیدتر در وجودتان حس کنید برای از نزدیک دیدن و حس کردن ناصریاو......
-
سیاورشن فیلتر شد!!!
دوشنبه 20 فروردینماه سال 1386 20:07
امروز با موضوع بسیار عجیبی برخورد کردم و اون فیلتر شدنه وبلاگ سیاورشن بود! ظهر داشتم کامنتهای پست آخر سیاورشن که مربوط به جشنواره ء دریا و کنسرت!!!؟ ۱۷ فروردین رضا صادقی بود رو می خوندم که سیاورشن پیغام داد وبلاگش فیلتر شده ! من که خیلی متعجب شده بودم گفتم نه! من که الان تو وبلاگتم و دارم کامنتارو می خونم! اما وقتی...
-
آره...به سرش هوای حوا زد و رفت...
جمعه 17 فروردینماه سال 1386 15:06
خیلی وقته تصمیم دارم غمگین ننویسم اما مگه می شه؟ مگه می شه که بشه؟ صبح یه صدا مدام تو گوشم تکرار می شد آره همون صدای آشنا که جدیدن به انتخاب خودش میاد و تو خوابام برام می خونه شاید اینم یه جور محبته یه جور عشق بی ریا که اون همیشه داشته نسبت به همه کسایی که دوسش داشتن و...نداشتن!!! صدا تکرار می شد ... این بار چه می...
-
چهار نقش تاریخی ناصر عبداللهی
دوشنبه 13 فروردینماه سال 1386 08:08
کوه با نخستین سنگ آغاز می شود و انسان با نخستین درد . (شاملو) ناصر عبداللهی صدای گرم جنوب به خواب رفت. صاحب صدای جنوبی پر طنین و ترانه خوان موسیقی پاپ ایران در اغما ماند و خودش را به خاطره ای مبدل کرد که حافظه و حواس هر ایرانی را برای تمام زندگی در بر می گیرد. این نوشته ی کوتاه در رثای ناصر نیست. مرثیه ای برای رفتن...
-
وقتی بارون می باره....
سهشنبه 7 فروردینماه سال 1386 15:16
وقتی بارون می باره تو غبار جاده ها وقتی هر خاطره ای تو رو یادم میاره... وقتی توی آینه خودم و گم می کنم... می دونم که لحظه هام رنگ آبی نداره... تازه احساس می کنم که چشام بارونیه.. پشت این پنجره ها داره بارون می باره.... دو روزه دل آسمون خدا بدجوری گرفته و یه بند داره بارون می باره. یه جوراییم نمی گم خیلی دلم گرفته یا...
-
تبریک نوروز۸۶ و گفتگویی کوتاه با نوید عبداللهی
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 01:32
خوب قبل از همه سال نو رو به همه شما دوستان عزیز تبریک می گم و امیدوارم امسال سالی پر از مهر خدا باشه برای همتون و به ناصر هم اولین بهارش و در دنیای ابدی تبریک می گم و امیدوارم در پناه خداوند همواره روحش قرین آرامش و رحمت الهی باشه . این شرح کامل یه گفتگوی دوستانه کوتاه است بین من و نوید که چند روز پیش از نوروز انجام...
-
عیدت مبارک بابا.........
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1385 04:32
چرا اصرار دارید باور کنیم مرگش را؟ هم اکنون دو ساعتی هست که مدام اشک می ریزم و این به جای خواب شبانمه. چرا باید باور کنم که ناصر رفته؟ چه کسی گفته که ناصر ما مرده؟ چه کسی؟؟؟؟ چه شبهای سختی است این شبهای آخر سال و چه دلگیراست تحویل سال نویی که پشت آن ۸۵ لعنتی ناصر راجا می گذاریم............ پس حالا پشت این قاب دل غم...
-
گفتگوی سیاورشن با ناصر عبداللهی مرداد۸۵
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1385 01:47
راستش هنوز شام نخورده بودم داشتم تازه چند قاشقی می خوردم که سیاورشن لینک وبلاگ رابه من داد با دیدن عنوان (گفتگو با ناصر عبداللهی) بسیار خوشحال شدم و سریعا صفحه را باز کردم اما... هنوز چند جمله بیشتر نخوانده بودم که بغض گلویم را گرفت و غذا درگلویم گیر کرد داشتم خفه می شدم!!! بی اختیار همراه جمله ها اشک می ریختم و آه می...
-
حرفهای شما-قسمت سوم(لحظه های انتظار)
جمعه 25 اسفندماه سال 1385 05:45
و آن دم را هرگز ز یاد نخواهم برد که چشمها برای گریستن از مرثیه بی نیاز بودند و کسی از کس دیگر برای گریستن پوشیه نمی بست و اشکها سرازیر بود و دستها بی اختیار بر کمرها مانده بود تا شاید اندکی توان ماندن افزون شود ولی نه استوار از همه جا باران می بارید از آسمان از دلها از چشمها و از همه جا آخر او گفته بود که در هوای...
-
باید باور کنم این کلمات سنگدل را؟
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1385 09:46
امروز دلم به وسعت دریای دل ناصر گرفته. غمگینترین ثانیه هایم با نگاه تو در هم آمیخته و قلبم به وسعت پرواز تو غمگین است. امروز یادت در نگاه پنجره نقش بسته و سکوتم مالامال درد است ای زیباترین خاطره. تمام شب را نخوابیدم و در تار و پود پر سوز شب به دنبال رد پای نگاه تو گشتم. و به یاد آوردم بار دیگر آن لحظه های نا شکیبایی...
-
تولد دوباره وبلاگ ناصریا مبارک!!!
جمعه 18 اسفندماه سال 1385 11:21
وای نمی دونین امروز به من چی گذشت . امروز ۳ساعت طوفانی و گذروندم از ساعت ۷ تا ۱۰ صبح وبلاگم بسته شده بود و من اونقدر نا امید شده بودم که داشتم دق می کردم خیلی گریه کردم یه حالی داشتم که انگار ناصر و یک بار دیگه ازم گرفتن !!! اما الان طوری خوشحالم که انگار دنیا رو بهم دادن وااااااااااااااااااااااااااااای به خدا باید...
-
خبرگذاری خاله زنک دات کام تقدیم می کند.
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1385 17:26
شایعه حرف سخن حدیث آیه شاهد دلیل مدرک گوشه کنایه و...................... همه جور حرفی شنیدیم تو این مدت پشت سر ناصر! بابا جون سوژهءجدیده؟ کمبود سرگرمی پیدا کردین؟ آخه به خدا نمی فهمم ما ایرانیها چرا عادت داریم همیشه از کاه کوه بسازیم مو رو از ماست بکشیم بیرون و بذاریم تو بوق و کرنا تا همه دنیا بفهمن !!! بعد با استعداد...
-
100 سئوال خصوصی از ناصر عبداللهی
شنبه 12 اسفندماه سال 1385 00:16
کنکاش در زندگی خصوصی ناصر عبداللهی از ... به مدیریت محترم وبلاگ هنرمند فقید و فرزانه ناصر عبداللهی (ره) با عنوان : 100 سئوال خصوصی از ناصر عبداللهی سلام مینا . امیدوارم خوب باشید . حقیقتش وقتی دوباره داشتم اینا رو پیدا می کردم تا تایپ کنم حال عجیبی بهم دست داد و بغض کرده بودم که چرا کوتاهی کردم . چرا این مواردی که...
-
ناصریا چیست؟
دوشنبه 7 اسفندماه سال 1385 16:29
خیلی وقت بود دنبال یک مطلب می گشتم برای آهنگ معروف ناصریا. یک تعریف و تفسیر مناسب تا این که مطلب خودش اومد و من و پیدا کرد. دوست خوبمون پرند عزیز برام کامنت گذاشت که با ناصریا به روزم. و منم رفتم و... در عین ناباوری دیدم دقیقا همونه که می خواستم. اول تصمیم داشتم از مطلبش که از زبان خودناصریا بود استفاده کنم اما وقتی...
-
حرفهای شما-قسمت دوم(مهربون چشماتو وا کن!)
شنبه 5 اسفندماه سال 1385 00:06
شیوا راستی دوشنبه واسه کاری به بیمارستان هاشمی نژاد رفتم. میدونستم بالا رفتن از پله ها سودی نداره . میدونستم ناصرم دیگه اونجا نیست. میدونستم تمام اتاقهای ICU پرده های کشیده داره! میدونستم که نباید برم بالا ! ولی یهو دیدم دم پنجره های ICU دارم راه میرم و دعا میخونم و گریه میکنم. اصلا یادم نبود که دیگه نیست. یکی از...
-
گزارشی از مراسم چهلم و یا یابود ناصرعبداللهی در تهران
شنبه 28 بهمنماه سال 1385 17:06
بعد از این که یکی از دوستان کامنت گذاشت و اعلام کرد فردا برای ناصر مراسم یادبود برگزار می شه با آوای نکیسا تماس گرفتم و اونا این خبر و تایید کردند. گویا آوای نکیسا این مراسم و ترتیب داده . زمان مراسم: فردا یک شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۴ تا ۶ فرهنگسرای کانون آدرس: تهران خیابان ولی عصر بالاتر از شهید بهشتی خیابان ابن سینا...
-
تشکر ویژه از سیاورشن
جمعه 27 بهمنماه سال 1385 22:53
سیاورشن یاور روزهای سخت کما روزهایی که هیچ اثر و خبری از حال ناصرعبداللهی در خبرگزاریها و سایتهای معتبر خبری نبود. روزهای سخت اضطراب. روزهای تلخ انتظار. در آن روزها تمام نگاهها منعطف بود به یک وبلاگ شخصی . وبلاگ یک جوان با غیرت و عاشق بندر عباسی. که در آن سکوت و خفقان خبری برایمان می نوشت و می گفت از ناصریا . ناصر...
-
نظر سنجی-قسمت اول(مراسم یادبود برای عید نوروز)
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1385 17:02
خوب روزای اول که کار وبلاگ ناصریا رو شروع کردم یه جورایی گاهی استرس من و می گرفت که نکنه مطلب برای وبلاگ کم بیارم! اما الان ماشالله اونقدر با سوژه و مطالب مختلف مواجه می شم که نمی دونم کدوم و زودتر بنویسم!!! و خلاصه هر چی برنامه ریزی می کنم درست از آب در نمیاد و یک دفعه با یه مطلب و بحث جدید روبرو می شم. خوب این مطلب...
-
خوب این هم از مراسم چهل!
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1385 02:50
ویدا مهران ما همیشه صدا های بلند را میشنویم ..پر رنگ ها را می بینیم ...سخت ها را می خواهیم ...غافل از اینکه خوبها اسان میایند ..بی رنگ می ما نند ..و بی صدا می روند...! ناصر اروم رفت..اینا بودن تو مراسم شب ۷ میگفتن ناصر تنها بود؟اخه چقدر تظاهر!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حالا واسه گرفتن مراسم این همه ادا اصول؟به خدا که از جنس ناصر بودن...
-
یا علی دریاب او را..
جمعه 20 بهمنماه سال 1385 06:26
مدتها بود می خواستم یه شعر براش بنویسم ولی الهامی نمیومد همش ناراحت بودم که چرا نمی تونم بنویسم تا اینکه لحظه موعود رسید و من دیشب خوابیدم و توی خواب... خیلی عجیب بود خیلی ... یا علی آن کس که آمد سوی تو دریاب او مرد خداست یا علی آن نو گل ساقه شکسته بلبل در خون نشسته آن که از جور و جفا قلبش شکسته یا علی در یاب او را...
-
زمان و مکان مراسم شب چهلم ناصر عبداللهی در تهران
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1385 15:03
سلام امروز با شرکت آوای نکیسا تماس گرفتم و اونا گفتن که برای مراسم چهلم ناصر عبداللهی بافرهنگسرای ارسباران (دنیای هنر) وارد مذاکره شدند. و گفت اگه ارسباران قبول بکنه مراسم احتمالا 5 شنبه ۱۹ بهمن در فرهنگسرای ارسباران بر گزار می شه . آوای نکیسا دلیل تاخیر در برگزاری مراسم رو گرونی بیش از حد سالنها اعلام کرد و گفت که...
-
حرفهای شما-قسمت اول(درد دل)
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1385 22:44
این قسمت برای حرفهای شماست درد دلهاتون پیغامهاتون اخبارتون و هر چیز دیگه ای که به درد بخوره از بین کامنتها هر چند وقت یک بار یک یا چند کامنت و انتخاب می کنم و در قسمت حرفهای شما میذارم تا بازدیکنندگان دیگه حرفهای شما رو بخونن امیدوارم که از این ایده خوشتون بیاد قسمت اول: درد دل نویسنده مطلب :ناصر دشتی از اسفراین...
-
سریال چگونگی مرگ ناصر همچنان ادامه دارد...
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 14:48
و این هم چند مطلب کوتاه که یکی از دوستان(سپیده)لینکش و تو قسمت نظرات گذاشته بود که البته من همش و خوندم و گزیده هایی رو انتخاب کردم در مورد صحت مطالب هم هیچ نظری ندارم. منبع: همشهری جوان «میخواهم به همة آنهایی که الان اسم ناصر را میآورند، بگویم در دوران مریضی جز شایعه برایش چیزی نداشتید، حداقل بعد از فوت، قدردان...
-
آغاز یک پایان...(ناصریا تازه متولد شد)
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 21:38
خیلیها منتظر پایان داستان ناصریا هستند. اما این تازه آغازیست برای او ناصر عبداللهی تا بود برای همه بود زنده بود استوار بود دوست داشتنی بود عاشق بود و مهربان و حالا با رفتنش دیگر فقط زنده نیست استوار عاشق و یا مهربان .حا لا او یک اسطوره است یک قهرمان یک مرد جاویدان مردی که جانش را هدیه کرد به خدا به الله به آن ذات پاک...