گنوغ شعری از شادروان صالح سنگبُر و آهنگسازی و اجرای ناصر عبداللهی.
حقا که شعری بسیار زیبا و ماندگار است و آهنگی بسیار دلنشین.
روح صالح عزیز و کاکا ناصر شاد باد.
اگر ناصر زنده بود بی شک خوشحال میشد اگربرای شادی روح صالح سنگبر عزیزخدایش بیامرزی میگفتیم.
گنوغ
(1) آسَمونِ ابری و وقت غروب مه صدای گرمتوم خاکِ جنوب
(2)مه گنوغوم مثِ خوم گنوغ مَوا آدمی صادق و بی دروغ مَوا
(3)یه نفر ساده به مثل چوکلک کسی که بلد نبو دوز و کلک
(4)غم عشقی تو چشوش ولو بَشِت مث کوهی پر غرور گنو بَشِت
(5)کسی که توی دلش خدا بَشِت تو سکوت شوونِش صدا بَشِت
(6)یه نفر که دل به دریا بزنه کسی که حرفونِ فردا بزنه
(7)یه نفر بچه،که خیلی پیر بَشِت مثِ دستونِ خودوم فقیر بَََشِت
(8)یه نفر که عاشقی پیشه بُکُنت توی جونِ مردومون ریشه بُکُنت
*********
(1)آسَمون=آسمان/مه صدای گرمتوم=من صدای گرم تو ام،من صدای گرمتَم
(2)گنوغ=دیوانه،مجنون/مَوا=میخواهم/مه گنوغوم مثِ خوم گنوغ مَوا=من دیوانه ام مثل خودم دیوانه میخواهم
(3)چوکلک=بچه،کودک/کسی که بلد نبو دوز و کلک=کسی که دوز و کلک را بلد نباشد،کسی که از دوز و کلک زدن به دور باشد
(4)تو چشوش ولو بَشِت=در چشمهایش ولو باشد/مثِ کوهی پر غرور گنو بَشِت=مثل کوه پر غرورِ گنو باشد(کوه گنوکوهی که در شمال شهر بندرعباس واقع شده است)
(5)بَشِت=باشد،در اینجا حضور داشته باشد،وجود داشته باشد/تو سکوت شوونِش صدا بَشِت=در سکوت شبهایش صدا باشد
(6)حرفون فردا بزنه=حرفهای فردا را بزند
(7)بشِت=باشد/یه نفر بچه که خیلی پیر بَشِت مثِ دستونِ خودوم فقیر بَشِت=یه نفر بچه که خیلی پیر باشد و مثل دستانِ خودم فقیر باشد(منظور بزرگی که چون کودکان ساده و پاکدل باشد و همواره در پاکی و خلوص نیت و یکرنگی بچه بماند و در مصرع دوم این بیت دوستی میگفت ناصر از فقیر بودن به فقر معنوی داشتن و همواره خود رو در مسایل معنوی محتاج خداوند دانستن تعبیر میکرده است که جای تامل بسیار دارد)
(8)یه نفرکه عاشقی پیشه بُکُنت=یه نفرکه عاشقی پیشه کند/توی جونِ مردومون ریشه بُکُنت=توی جان مردمان ریشه کند.
برای دانلود آهنگ گنوغ با صدای ناصرعبداللهی روی لینک زیر کلیک کنید.
هومن*ایمیل من*: human_mb2000@yahoo.com
برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع (دانلودوبرگردان آهنگهای بندرعباسی ) بر روی همین لینک کلیک کنید.
هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟
موضوعات دیگر:
دلم جراتش قطره ای بیش نیست
تو ای عشق او را به دریا ببر
بگذارید اگر هم نه بهاری، باشم
شاعر سوخته گلهای سحاری باشم
می توانم که خودم را بسرایم
هرچند، نتوانم که همانند قناری باشم
معنی پیر شدن ماندن مردابی نیست
پیرم، اما بگذارید که جاری باشم
کاری از پیش نبردم همه عمر
ولی شاید این لحظه ی نایافته، کاری باشم
همچنان طاقت فرسوده شدن با من نیست
نپسندیدی، که در لحظه شماری باشم
همه درد من اینست که می پندارم
دیگر ای دوست من، دوست نداری باشم.
دکلمه پرویز پرستویی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری
دلت میآید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری
نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آن من
مبادا لحظهای حتی مرا اینگونه پنداری
ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری
چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری
چه فرقی میکند فریاد یا پژواک جان من
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگر چه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری
شعر از محمد علی بهمنی با صدای ناصر عبداللهی از آلبوم عشق است و با دکلمه پرویز پرستویی
برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع(متن ترانه های ناصرعبداللهی )بر روی همین لینک کلیک کنید.
هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟