. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

بهار بهار صدا همون صدا بود...

یادش بخیر بچه که بودم دنیا یه رنگ دیگه بود.

 

 سرشار از عشق بود و طروات و شادابی و بهترین خاطرش گرفتن عیدی و دیدن اقوام و خنده ها و آجیل خوریاش.

 

یه کم بزرگتر که شدم حس و حالم کمی تغییر کرد بهار این بار شادابی بود و نوید تعطیلی ازدرس و مدرسه و تلاش .

 

گرچه همیشه سایه تکالیف مدرسه تو عید هم همراهم بود.

 

به جوونی که رسیدم بهار نوید روزهای طولانی تر و وقت بیشتر و می داد واسه گردش ها و تفریح های گاه به گاه و امیدهای تازه.

 

 

اما خیلی طول نکشید که فهمیدم گاهی بهارم نمی تونه زمستون دلم و گرم کنه و فهمیدم لحظه سال تحویل می تونه چقدر تلخ باشه وقتی عزیزی که سال پیش همراهت کنار سفره هفت سین بود دیگه نیست و جای خالیش خنجر به قلبت می زنه.

 

پارسال حس و حال نوید و بقیه بچه های ناصرو خوب می فهمیدم چون چند سال قبل تحویل سالم و بدون پدر گذرونده بودم و می دونستم چه عذابی داره و حالا امسال ...

 

یخ دلم خیلی محکمتر از اونه که داغی سال نو بازش کنه و داغ دردم خیلی بیشتر از اونه که نسیم خنک بهار سردش کنه.

 

امسال لحظه به لحظه که بهار نزدیک می شم فقط تپش قلبم شدیدترو شدیدتر می شه و بغض گلوم بزرگ و بزرگتر.

 

اونایی که داغ مادر دیدن می دونن من چی می گم...

 

مخصوصا مادری که همه چیزت باشه...

 

 مادرت پدرت خواهرت دوستت همدمت و ...

 

نمی دونم چی بگم متاسفم که اینطور کلماتم بوی غم می ده اما دیگه نمی تونم تظاهر به این کنم که خوبم و روزگار بر وفق مرادمه گرچه یه چیزو باور دارم که اونی که درد می ده دوا هم میده اگر فقط کمی صبور باشیم پس می سپرم به اون تا شاید با بهار و بهارای دیگه آرومم کنه گر چه اشک و ...

 

و به رسم ادب و همیشه می گم

سال نو مبارک سال نو همه مبارک

چه اینجا چه اونجا

کنار خدا...

 

و یادشان سبز...

ناصر مادرم پدرم و همه کسایی که هستن و نیستن...نیستن و هستن...

و شاید من نیستم!

بهارو بهاری..

گرچه صبورم و محکم؟...

اما حتی عزیزترین کسانم و نزدیکترینها به من نفهمیدند و شاید نگفتم و ندانستند که تا چه حد شکستم..

شکستم...

نگفتی از شب گریه نگفتی از من بی تو در این حضور خیالی چگونه ماندن بی تو ...

ستاره بود غزل بود ترانه بود و تو بودی.... 

 

 

و به رسم یادبود این عیدی را از من بپذیرید

 

nasser abdollahi

 

 

بهار بهار با صدای ناصر عبداللهی

 

 

لینک دانلود غیر مستقیم(بر روی لینک کلیک کرده و دانلود فایل را بزنید)

 

 

 بهار بهار صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود



بهار بهار چه اسم آشنایی
صدات میاد اما خودت کجایی



وا بکنیم پنجره ها رو یا نه
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه



بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از فصل شکفتنم کرد



بهار اومد با یه بغل جوونه
عیدو اورد از تو کوچه تو خونه



خیاط ما یه غربیل باغچه ما یه گلدون
خونه ما همیشه منتظر یه مهمون



بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی



یه آشنا که مثل قصه ها بود
خواب و خیال همه بچه ها بود



یادش بخیر بچگیا چه خوب بود
حیف که هنوز صبح نشده غروب بود



آخ که چه زود قلک عیدیهامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون



بهار اومد برفها رو نقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد



چقدر دلم فصل بهار و دوست داشت
وا شدن پنجره ها رو دوست داشت



بهار اومد پنجره ها رو وا کرد
من و با حسی دیگه آشنا کرد



یه حرف که از حرفهای من کتاب شد
حیف که همش یوال بی جواب شد



دروغ نگم هنوز دلم جوون بود
که صبح تا شب دنبال آب و نون بود



بهار بهار صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود



بهار بهار چه اسم آشنایی
صدات میاد اما خودت کجایی



وا بکنیم پنجره ها رو یا نه
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه



یادش بخیر بچگیا چه خوب بود
حیف که هنوز صبح نشده غروب بود



چقدر دلم فصل بهار و دوست داشت
وا شدن پنجره ها رو دوست داشت

 

  

لینک در بالاترین


 

هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟ 

 


برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع(مطالب نوشته شده توسط گل مینا ) بر روی همین لینک کلیک کنید

 

 

 

۷نوشتهء واپسین: 

 

  • از یاد تو تا واژه های من...
  • دانلود آهنگهای کنسرت یزد سال ۸۰
  • در سکوت و تنهایی خواننده شدم
  • یک سال با ناصریا...
  • حسین یک شاهکار اعتقادی است.
  •  

    مدیریت وبلاگ:

     

    هرگونه پیشنهاد انتقاد یا درخواست خود را می توانید به دو صورت به اینجانب ابلاغ نمایید.

     

    ۱: از طریق همین وبلاگ و کلیک بر روی قسمت ( نظرات)

    ۲: از طریق ارسال نامه الکترونیکی

     

    آدرس ایمیل مدیروبلاگ ناصریا : sanieh_shomar@yahoo.com 

     

    در ضمن با آدرسهای زیر نیز می توانید به ناصریا بیایید.

     

    www.nasserabdollahi.coo.ir

     www.nasseria.dom.ir

     

    هر کدام را که راحتترید به خاطر بسپارید.

    یا حق.

     

    یا مهدی یا عیسی یا محمد

    اغلب مردم گمان میبرند که جریان هدایت الهی و راه خوشبختی می بایست آنطور باشد که آنها فکر میکنند.


    افراد از مسیر هدایت الهی ونحوه ی هدایت شدن و شخص هدایت کننده،برداشتها و تصاویری دارند.

    گمان برده اند که جریان هدایت و نحوه ی آموزش باید طوری باشد که آنها برداشت کرده اند.


    اگر تصاویر و انتظاراتشان اغنا نشود،راه هدایت و جریان آموزش را مورد انتقاد و حتی  تهمت قرار میدهتد.


    با خود می اندیشند خداوند باید همان کاری را بکند که اینها می خواهند.


    در مورد شخص  راهنما و هدایت کننده نیز تصاویر زیادی را به یدک میکشند.

     

    از نظر اینها،فرد هدایت کننده باید ویژگی های فردی ،اخلاقی ،اجتماعی،خانوادگی،نژادی و...
    معین و از پیش تعیین شده ای داشته باشد.

     

    استاد و راهنما باید انعکاس تصاویر و برداشت های آنها باشد...


    گمانشان این است که راه خدا همان راهی است که اینها فکر میکنند.


    در صورتی که خداوند متعال میفرماید:راه من راه شما نیست.


    خداوندا اغلب به گونه ای به انسان می بخشد(چه مادی چه غیر مادی) که انتظارش را ندارد.

    از راههای که انسان حتی حدس هم نزده،او را آموزش داده  و به خود نزدیک میکند...


    همه پیامبران،ناجیان و اساتید حق در انجام وظیفه خود با این مشکلات مواجه شده اند.


    مردم جاهل انتظارات و پیشداوری های زیادی درباره این افراد،محتوی و نحوه ی هدایتشان داشته اند.

     

    اکثر انبیا و اولیا الهی از جانب اطرافیان و حتی دوستان و بستگان خود،با همین تصورات باطل و موهوم مواجه بودند.

     

    masih

     

     

    حضرت عیسی(ع)فرمود:برگزیده خداوند را همه جا گرامی میدارند مگر در سرزمین خود و میان نزدیکان و خانواده خویش).


    یکی از دلایلی که  مسیح(ع) در نظر پیشوایان یهود،به عنوان گنهکار شناخته و محکوم شد همین بود.


    آنها میگفتند میسح باید با جلال و شکوه آسمانی ظاهر شود،فرشتگان همراه مسیح باید ظهور کنند و او بر بالهای فرشتگان و...باید باشد!


    حال آنکه مسیح یک نجار معمولی و سوار بر الاغ و بر عکس آن چیزهایی که مردم فکر میکردند به بیت المقدس وارد شد.

     

    بعضی او را جن گیر و بعضی او را حامل روح شیطانی و حتی تجسم خود شیطان میشناختند.

     

    لکن عیسی مسیح کسی بود که خداوند او را روح الله و کلمه الله خطاب فرمود.


    آخرین ناجی زمین نیز با همین موانع رو به رو خواهد بود.

     

    بسیاری از علمای ظاهری  منکر ناجی زمین و برپا کنندگان حکومت و نظام الهی خواهند شد و البته در مرحله ی اول بسیاری از همین علما(ظاهری)هلاک و نابود میشوند....

     

    ایلیا.م 

     

     

    برداشت آزاد:

     

    برای تو و خویش


    چشمانی آرزو میکنم که چراغها و نشانه ها را


    در ظلماتمان ببیند


    گوشی که صداها و شناسه ها را


    در بیهوشی مان بشنود،


    برای تو و خویش


    روحی که این همه را در خود گیرد


    و بپذیرد


    و زبانی که در صداقت خود


    ما را


    از خاموشی خویش بیرون بکشد


    و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است


    سخن بگوئیم...

     

     قسمتی از سروده ای از احمد شاملو.

     

     

    هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟ 

     


     برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع(به سوی او ) بر روی همین لینک کلیک کنید

     

     

    ۷نوشتهء واپسین: 

     

  •  

  •  

    مدیریت وبلاگ:

     

    هرگونه پیشنهاد انتقاد یا درخواست خود را می توانید به دو صورت به اینجانب ابلاغ نمایید.

     

    ۱: از طریق همین وبلاگ و کلیک بر روی قسمت ( نظرات)

    ۲: از طریق ارسال نامه الکترونیکی

     

    آدرس ایمیل مدیروبلاگ ناصریا : sanieh_shomar@yahoo.com 

     

    در ضمن با آدرسهای زیر نیز می توانید به ناصریا بیایید.

     

    www.nasserabdollahi.coo.ir

     www.nasseria.dom.ir

     

    هر کدام را که راحتترید به خاطر بسپارید.

    یا حق.