. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

آخرین خدانگهدار...

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد... 

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد... 

راهی نروم که بیراه باشد، 

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را...  

یادم باشد که روز و روزگار خوش است!

همه چیزروبه راه و بر وفق مراد است و خوب... 

تنها دل ما دل نیست...  

  

گریه کردم گریه کردم اما دردم و نگفتم 

تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیفتم 

گریه کردم گریه کردم ..

چه ترانه بی اثر بود مث مشت زدن به دیوار 

اولین فصل شکستن آخرین خدا نگهدار   

من به قله می رسیدم اگه هم ترانه بودی 

صد تا سد و می شکستم اگه تو بهانه بودی 

اگه هم ترانه بودی اگه تو بهانه بودی 

گریه کردم گریه کردم اما دردم و نگفتم.. 

با تو فانوس ترانه یه چراغ شعله ور بود 

لحظه ها چه عاشقانه قاصدک چه خوش خبر بود 

کوچه ها بدون بن بست آسمون پر از ستاره 

شبا گلخونهء خورشید واژه ها شعر دوباره 

واژه ها شعر دوباره... 

دست تکون دادن آخر توی اون کوچه خلوت 

بغض بی وقفهء آواز گریه های بی نهایت.. 

گریه کردم گریه کردم اما دردم و نگفتم..

 

javid nasseria 

 

امروز بعد از مدتها بازم سی دی برنامه پنجره شبانهء ناصر و گذاشتم و نشستم به تماشا.. 

جدیداخیلی بد شدم!  

اصلا تحمل نگاه کردن برنامه های تصویری ناصروندارم چه کنسرت چه برنامه های تلویزیونی! 

شدیدا به هم میریزم و طوری حالم گرفته می شه که انگار آسمون و زمین و رو سرم خراب کردن!  

راستش حتی گوش کردن آهنگاشم کم کم داره برام به معضل تبدیل می شه!  

نمی تونم نگاش کنم و جلوی اشکام و بگیرم.  

نمی تونم چشمای مهربونش و ببینم و دلم به حال اون همه مهرو محبتی که تو وجودش بود و جوابش و با نامردیهای سنگین دادن نسوزه.  

خیلی وقته دارم سعی می کنم کمتر غمنامه بنویسم و به قول معروف سعی دارم احساساتم و کنترل کنم و به خودم امید بدم که .. او که نرفته است او اینجاست..تنها چشم ما چشم نیست!  

هربار که نگاش می کنم بی اختیار چیزایی که ازش شنیدم تو گوشم تکرار می شه.. 

چه چیزا که از بزرگیاش ندیدم و نشنیدم..اما همش می کن نگو نگو ..ننویس ..آخه تا کی؟؟ 

تا کی باید تاریخ از داشتن همچین موجود مهربان و بزرگ و با محبت و شایسته ای ناآگاه باشه؟  

تاکی باید بزرگیاش و پشت سادگیش پنهون کنه و نشونش نده؟  

عجیب دلم گرفته...  

یادم میاد اولین بار که این آهنگ و گوش کردم آخرین خدانگهدارو میگم جلد کاستش دستم بود و داشتم توضیحی که پایینش داده بودن در مورد این آهنگ و می خوندم..    

ناصرعبداللهی تنها یک باراین آهنگ را زد و خواند در حالی که اشکهایش جاری بود...  

 

غم این نوشته با غم کشندهء آهنگ قاطی شد و اشک از چشمام جاری شد.   

با خودم گفتم ناصر چه مشکلی داره که اینطور شکوه می کنه و چه دردی اشک و رو گونه هاش آورده؟ 

اما حالا می گم... ناصر چطور اون همه درد و تو سینه نگهداشت و فریادش نزد؟ چطور تونست انقدر بزرگ و مظلوم باشه؟!  

  

مظلوم........   

ازم نخواین اشک نریزم ازم نخواین بغض نکنم ازم نخواین احساساتم و کنترل کنم..نخواین نمی تونم...   

همیشه دلی باهام بوده از وقتی که حضور فیزیکیش بود تا حالا که روحش و عشق تو رگ و خون من و تو و ماها و شماها و اونهایی ریشه کرده که یک بار تنها یک بار حضور پاک روح باعظمت و مکرمش و تو قلبشون حس کردن..   

نمی دونم چی بگم که دلم آروم بگیره.فقط این و می گم که این مرد سرتاسر اعجازه و سیرتی بزرگ داره و پیچیده و صورتی مهربان و ساده و صمیمی..   

دیگه اشکام نمی ذاره ادامه بدم...   

ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمی دونی...   

آره نمی دونی نمی دونیم.......    

گریه کردم گریه کردم اما .... 

 

چقدر ادامه داری نازنین... 

 

 

دانلود آهنگ آخرین خدا نگهدار ناصر عبدالهی { لینک مستقیم }

 


 

برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع( فال ترانه )بر روی همین لینک کلیک کنید.

 

  

  

هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟ 

     

   

 

 

  • مراسمها
  • مصاحبه با ناصرعبداللهی
  • مطالب نوشته شده توسط گل مینا
  • مصاحبه با نوید عبداللهی
  • عکسهای ناصرعبداللهی
  • و این بار او از ناصر می گوید
  • نقل قول از منابع دیگر
  • عضویت در گروه ناصریا
  • نقدوبررسی
  • یادمان
  • معرفی کتاب
  • مطالب نوشته شده توسط هومن
  • موسیقی
  • به سوی او
  • اخبار
  • دانلودوبرگردان آهنگهای بندرعباسی
  • نیک بیندیشیم
  • مناسبتهای خاص
  • دانلود فایل صوتی کنسرتهای ناصریا
  • دانلود آلبومهای ناصرعبداللهی
  • فال ترانه
  • حرفهای شما   

     

     

     

    برای بازگشت به صفحه اصلی کلیک کنید. 

  • آشنای بوی شرجی...

    آی جنوب مردی که در نسیم و شرجی رد گامهایت را طی کرد و در نگاه عمودی آفتاب گم شد

     

    اکنون ، با مادیانی سپید باز آمده عریان و بی نقاب

     

    سرشار از قصه های مهربانی و رنگین کمان

     

    با واژگانی از جنس ترنج ،از باغهای بی کلاغ ،تا جغرافیای جانت را سهیلی کند

     

    پس بیاغاز شعر شاعرانه ات را چون کرشمهء مهتاب

     

    آی جنوب شعر بلند نگفته ء آب...

     

     

     

     

    بی اختیار با این آغاز می روم به روزهای اولین پرواز ناصریا...وبلاگ سیاورشن و با مادیانی سپید باز آمده عریان و بی نقاب...

     

    شبهای تلخی بود و من غمگینتر از همیشه بودم .

     

    بیقرار و نا آرام..

     

    ملودی آغازین بوی شرجی آرامش دریا را به یادم می آورد و پاکی نگاه ناصریا..

     

    با غمی شگرف که گویا از پیشترها می دانست که اینچنین ناباورانه و معماگون خواهد رفت مرد صبور دریا..

     

    غمیست عجیب در این آهنگ و صدای محزون اسحاق احمدی که شروه ای می خواند پر از اصالت و کرامت که بعدها به عنوان آخرین شروه اش بر تابوت نازنین یارش خواند و دیگر...

     

    صدای ناصریا  سرتاسر غم است و عظمت ..

     

    و ملودی دل را چنگ می زند و جان را به آتش می کشد..

     

    گویا مظلومیت جنوب با مظلومیت مرد بندر در هم آمیخته و  قلبمان را می خراشد..

     

    یک یاد دیگر نیز با من است یاد مراسم هفتم ناصرعبداللهی در تهران سالن ارسباران در شب تولدش 10 دی85..

     

    صدای حزن انگیز بوی شرجی همراه با صدای گریه و ناله ء دوستان و دوستداران ناصریا در هم آمیخته شده بود و همه جا بوی مرگ می داد و غم..

     

    عجیب دلم گرفت..

     

    با این که می دانم که مرد دریا همواره هست و بود و خواهدبود اما گاه غم دل را جوابی نیست و پاسخی بر بی تابی دل نیست جز اشک و بغض و حسرت و درد..

     

    چه نازنین بودی ناصر..

     

    بارها به تو حسادت کردم به این همه بزرگی و این همه قلب عاشق که برای تو می تپد.

     

    بارها از خود پرسیده ام تو چه کردی که اینچنین جاویدان شدی و مهرت اینچنین پایدار؟

     

    چه کردی که این همه قلب عاشق با هوای مهرتو و عشق تو می تپند و سینه ها با یاد تو نفس می کشند..

     

    چه عظمت و شکوهی چه ماندگاری عجیب و تحسین بر انگیزی..

     

    خوش به حالت ناصریا و خوش به حال من و ما که دلمان با هوای مهرتو و  یاد تو می تپد..

     

     

    اهل باران اهل دریا اهل اندوه غروبیم

    از دیار شعر و شرجی از کویر از جنوبیم

    از کویر صاف و ساده از جنوبی خرد و خسته

    سرو آزادی تکیده بال پروازی شکسته

    خسته ایم اما نه خاموش شاعر دریا و دردیم

    مرد مردستان بندر مرد میدان نبردیم

    روز عشق و آتش و خون مردی مردانه ماییم

    با دل خسته دلیر و با لب بسته صداییم

    اهل خاک تشنه اما دل به دل دریاترینیم

    با صداقت همصدا و با سخاوت همنشینیم

    همنشین ماه و دریا هم صفای بوی شرجی

    شروه خوان بغض بندر آشنای بوی شرجی

     آشنای بوی شرجی...

     

    شعر : اهورا ایمان

    ملودی و صدا : ناصرعبداللهی

     

    برای دانلود بر روی لینکهای زیر کلیک کنید.

     

    بوی شرجی-ناصرعبداللهی(پارت ۱)

     

    بوی شرجی- ناصرعبداللهی(پارت۲)

     


    برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع(فال ترانه )بر روی همین لینک کلیک کنید.

     

     

     

  • هرگونه پیشنهاد انتقاد یا درخواست خود را می توانید به دو صورت به اینجانب ابلاغ نمایید.

     

    ۱: از طریق همین وبلاگ و کلیک بر روی قسمت ( نظرات)

    ۲: از طریق ارسال نامه الکترونیکی

     

    آدرس ایمیل مدیروبلاگ ناصریا : sanieh_shomar@yahoo.com 

     

    در ضمن با آدرسهای زیر نیز می توانید به ناصریا بیایید.

     

    www.nasserabdollahi.coo.ir

     www.nasseria.dom.ir

     

    هر کدام را که راحتترید به خاطر بسپارید.

    یا حق.

  •  

     

     

    هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟