دست نوشته دیگری از "ناصریا" در باب بندگی، دوستی با عشق و حرمت هنر
خورشید عشق و آگاهی
آواز بخوان، نه برای انسان و پول، بلکه برای ملکوت و خالق صدا و هنرتای "ناصریا"...
متن کامل این دست نوشته رو در ذیل خواهید خوند...
بی تردید این دو صفحهای که از میون نوشتههای "ناصر" پیدا کردم یکی از دغدغههای امروز حوزه موسیقی رو در بطنش به خاطرم میاره که ناصر رو همیشه آزار میداد...او که همیشه اهدافش مبتنی بر خواست و اراده درگاه احدیت و شکر نعماتش بود، همیشه هنر خودش رو یکی از هزاران نعمتی میدونست که به لطف پروردگارش به او ارزانی گشته و از اونجایی که همه انسانها در نزد خدا از عدالت بی چون و چرایش بهره مندند پس فخر و شهرت و "چشم داشتهای " زمینی و اهداف اقتصادی در این راستا جایز نیست... نه اینکه بخوام بگم ما همه برنامه هامون با "ناصر" بدون در نظر گرفتن موارد مالی بوده،نه... ولی به خدای احد هیچوقت هنرش رو درون دایره "پول" حبس نکرد...و هیچگاه ملاک "خوندنش" این دلایل خوندن امروزی نبود...چند روز قبل بود که عزیز خبرنگاری در یک مصاحبه مطبوعاتی از منِ پرسید: به نظرت اگه الان "ناصر" در قید حیات بود حضورش چگونه بود؟ که منِ گفتم اگر ناصر امروز بود مطمئن باشید هرگز "نمیخوند"...
فضای نسبتا مساعد و زمینه آماده موزیک امروز نسبت به دیروز شاید خیلیها رو در حباب "ستاره" شدن همچنان به اوج ببره ولی بالاخره یه روزی این حباب خواهد ترکید و اگر دستی به دستگیر(حضرت حق) نسپارن بد جور به زمین میخورن...
...، اصلا بگذریم که اگه بخوام تو این وادی بنویسم و درد دل کنم شاید اصل موضوع این پست فراموش شه...هر چند در مطالب آتی به تفصیل از "گمگشتگان" دشت موسیقی ایران خواهم نوشت تا شاید به لطف خدا بر خود آیند تا "منِ کمال گرا"ی خود را بر "منم"های غرور زا و ضدّ کمال و بازدارنده خود چیره گردانند...
واسه راحتی شما عزیزان متن تایپی این دست نوشته ماندگار در ذیل تصویر آمده...
یا علی و التماس دعا
ساعت ۵/۳۰ بامداد بهمن ماه ۸۱ تهران
دوستی عشق
ای دارنده امانت و ودیعهای آسمانی، به خاطر داشته باش احد،تنها و تنها ، همه کس و همه چیز توست، بنگر و به خاطر بیاور.عهدی که در مقابل قوای موسیقایی ات به تو داده شده را بر خود مرور نما. خداوندگاری پول و ثروت و مال و اموال را بسوزان و از ذهنت بزدا.
خداوندی الله الرحمن الرحیم را بیاد آر...بندگی کنای ناصر،ای عبدالله، چون بندگی بالاترین مقام مهر و عشق خواهد بود. ایمان را بگزین و هوشیار باش.
آواز بخوان نه برای انسان و پول بلکه برای ملکوت و خالق صدا و هنرت ای ناصریا
بگذار از دوستان خالق باشی
شاهد ناصر را بیاب
( توضیح اینکه در این مطلب کلید سُل در میان امواج و تشعشعات خورشید قرار گرفته و از آنجاییکه "خورشید" مظهر آگاهی است، ناصر همیشه موسیقی هدفمند رو به سان یکی از ابزار آگاهی انسانها بر میشمرد)
هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیچیدگیهای دنیا بعضاً خیلی آزارش میداد هر چند همهٔ این تب و تابها رو هم حکمتی از "او" میپنداشت که انسان را در جهان "وسیله" ای برای انجام مأموریت زمینیاش قرار داده...
همانطور که شنیده اید چه واضح بیان کرده غزل جاودان استاد محمّد علی بهمنی را:
نا مهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت...
شاید به همین دلیل بود که هیچگاه نتوانست همنشین "کِبر" گردد و همراه "شهرت" و "قدرت"... شب رو مایهٔ "نادانی" و صبح رو هم سرشار از "کمال" و "آگاهی" میپنداشت و اینگونه بود که میخواند:
یه روز از همین روزا روی شب پا میزارم...
با "عشق" از "عشق" میگفت و لحظه وصلش سرور آفرین بود و اگر در این حال میخواند در پرتو این شور عشقش، آنچنان بغضی گلویش را میفشرد که هنوز هم میشه تحریرهای بغض آلودش رو در برخی از ترانههایش شنید...
توای عشق ما را به دریا ببر...
این گفتگوهای خاص و مکتوب "ناصریا" با "خدایش" است که هنوز هم بوی عشق میدهد... :
بنام توای دوست
و بنام توای یار و رهدار عشق
ای حضرت روشن وای دوست همیشگی که نه تو را خستگی درگیر شود، و نه "قهر"، تو را به درد آورد، و نه هیچگاه از بندهای برگردی. پروردگار من،ای روزی دهنده من،روزی حلال و تقدیر حلالگرِ مرا به من بنما، زیرا محتاج یک برنامه بهتر، و آرامش توأم با عشق به تو و مخلوقاتت هستم.بار الهی ما را دریاب، این پیچیدگیها چیست؟مرا به روشنی سوق ده... آمین
الحمدالله رب العالمین
آذر ۸۴
هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ