. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

رازهایی درباره ناصر عبد اللهی که نمی دانستید !

رازهایی درباره ناصر عبد اللهی که نمی دانستید

آذرماه هرسال برای اهالی موسیقی یادآور درگذشت تاسف بار ناصر عبداللهی، صدای تکرار نشدنی خطه جنوب است. خواننده ای که مردم داری اش، وی را برای همیشه در ذهن مردمی که حتی به موسیقی هم علاقه نداشتند، جاودان کرد. ناصر عبدالهی در سوم آذرماه ۱۳۸۵ پس از به جا گذاشتن آثاری ماندگار، در بندرعباس به دلایل نامشخصی به کما رفت و پس از گذراندن ۲۷ روز در کما سرانجام در ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در ۳۶ سالگی چشم از جهان فرو بست.
شفاف: آذرماه هرسال یادآور درگذشت تاسف بار ناصر عبداللهی، صدای تکرار نشدنی خطه جنوب است. خواننده ای که مردم داری اش، وی را برای همیشه در ذهن مردمی که حتی به موسیقی هم علاقه نداشتند، جاودان کرد.

رضا کریمی  مدیر برنامه های ناصر عبداللهی که حدود 350 برنامه مشترک با وی اجرا کرده است، در گفتگویی از رازهای زندگی شخصی و حرفه ای وی چنین می گوید:


  • موسیقی براییش اصل بود نه هدف، هیچ وقت از شلوغی و استقبال و هجوم مردم به سمت برنامه هایش جو گیر نمی شد. ناصر تنها خواننده ای بود که اگر فقط یک نفر هم در سالن بود برنامه اجرا می کرد.
  • او همیشه در گفتارش رک بود. بعضی اوقات به او می گفتم این قدر صریح بودن خوب نیست. او هیچ ابایی از بازگو کردن برخی مسائل به هر مقامی نداشت.
  • ناصر حتما باید در آن برهه می رفت. آدم ها ظرفیت وجودیشان از قبل تعین شده و هرکار و اتفاقی هم که می افتد، باید در آن لحظه اتفاق می افتاد. مرگ ناصر هم از توجهات خاص خدا بود.
  • در دوره ای که هر خواننده ای که آلبوم ندهد از خاطره مردم می رود، پس از 5 سال هنوز هر روز طرفدارن ناصر بیشتر می شوند.
  • قبول ندارم که ناصر در جنوب محبوب نبود. شاید توقع بندری ها از ناصر بیشتر بود.
  • 6 یا 7 بهمن برای برگزار شدن مراسم بزرگداشت وی پیشنهاد شده است، هرچند ناصر نیازی به این بزرگداشت ها ندارد.
  • شایعه ها پیرامون مرگ وی از زمانی شروع شد که یک پزشکی در یک برنامه ی تلویزیونی گفت که مرگ ناصر به خاطر یک مسمومیت خونی بوده است. من بارها گفته ام که وقتی کسی در ده قدمی ناصر سیگار می کشید خون دماغ می شد.

ناصر عبدالهی خواننده پاپ کشور متولد دهم دی ماه سال ۱۳۴۹ محله مسجد بلال شهر بندرعباس بود.  وی که  از ۱۳ سالگی به موسیقی علاقه نشان می‌داده کار حرفه‌ای خود را در عرصه موسیقی به طور جدی از سال ۱۳۷۴ آغاز کرد. ناصر عبدالهی در سوم آذرماه ۱۳۸۵ پس از به جا گذاشتن آثاری ماندگار، در بندرعباس به دلایل نامشخصی به کما رفت و پس از گذراندن ۲۷ روز در کما سرانجام در ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در ۳۶ سالگی چشم از جهان فرو بست.


نوید پسر بزرگ ناصر عبداللهی در آستانه پنجمین سالگرد فوت پدر، از رابطه صمیمی اش با پدر می گوید. در حالیکه هنوز چنان از این حادثه ناگوار متاثر است که هنگام سخن گفتن از پدرش صدایش می لرزد.

مهمترین گفته های نوید در گفتگو با تماشا را در زیر بخوانید:

  • دور‌ترین تصویری که از پدر دارم قطعا‌‌ همان لحظه‌ای که بابا را داشتیم به بیمارستان می‌بردیم. لحظه خیلی سختی بود و هیچوقت از ذهن‌ام پاک نخواهد شد.
  • من آلبوم «بوی شرجی» بابا را خیلی دوست دارم. چون خود بابا هم علاقه زیادی به این آلبوم داشت و همیشه نسبت به آن ابراز علاقه زیادی می‌کرد.
  • در ضبط بعضی کار‌ها که در خانه انجام می‌شد بابا از من می‌خواست که کمک‌اش کنم و آن لحظه‌ها را که حس می‌کردم بابا به نوعی به من اعتماد کرده، را خیلی دوست داشتم. تلخ‌ترین خاطره‌ای هم که از بابا در ذهن من مانده هم حواشی تلخی بود که پس از فوت‌اش در جامعه پیچید و ضربه بدی به من و خانواده‌ام زد.
  • همیشه با خودم می‌گفتم که چقدر خوب شد که بابا بلند نشد و این حرف‌ها را که پشت سرش زدند را نشنید و در آرامش رفت. وگرنه زود‌تر دق می‌کرد. واقعا اگر بابا آن حرف‌ها را می‌شنید زود‌تر دق می‌کرد.
  • به نظرم ادبیات خاص الهی بابا باعث محبوبیت روز افزون‌اش شده. بابا حرف‌هایش در عین سادگی، خیلی هم پر مغز بود. هیچوقت در آثارش شاهد کارهای معمولی و سخیف نبوده‌ایم. مگر اینکه تهیه کننده به او فشار می‌آورد. وقتی می‌گویند چیزی که از دل بر آید بر دل می‌نشیند، واقعا درست است.
  • در همه این سال‌ها هیچکس نپرسیید نوید کجاست؟ نازنین کجاست؟ نامی کجاست؟... کسی حتی یک بار برای دلخوشی ما هم که شده نیامد بپرسد که بچه‌های ناصر چطور و چگونه زندگی می‌کنند؟ کجا زندگی می‌کنند؟ سبک زندگیشان به چه شکلی است؟ ناراحت نیستم و این‌ها هم گلایه نیست. من بعد از فوت بابا بود که یاد گرفتم مرد خانه شدن را. ما الان روی پای خودمان ایستاده‌ایم و زیر نظر هیچ ارگانی نیستیم و از هیچ جا هم حمایت نمی‌شویم. روی زانوهای خودمان و به اعتبار اسم پدرمان ایستاده‌ایم. دیگر هیچ توقعی هم واقعا از کسی نداریم. بعد از ۵ سال واقعا مضحک است که بگوییم فلان ارگان باید فلان کار را می‌کرد و نکرد.
  • همه آنهایی که با نام و آثار پدرم سعی در سوء استفاده از احساسات مردم دارند، را به خدا واگذار می‌کنم. خیلی‌ها بدون اجازه قطعات بابا را بازخوانی کردند. رادیو و تلویزیون هم که قطعا در این سوء استفاده پیشرو همه بوده. دین ما می‌گوید که این سوء استفاده‌ها حرام است.‌ ای مسئولینی که صدای من را می‌شنوید. این آثار بدون رضایت خانواده عبداللهی در رسانه‌های مختلف پخش می‌شود و ما راضی نیستیم. خدا جواب همه آن‌ها را خواهد داد.
  • در همه این پنج سال هیچکدام از دلتنگی‌هایم را نگفتم و همیشه همه چیز را در دلم نگه داشتم. امشب نمی‌دانم چرا این موقع شب دلم می‌خواهد همه این حرف‌ها را به تو بگویم. بابا من وقتی زنده بود خیلی باز و شفاف زندگی کرد. اگر کسی از او یک کمک کوچک می‌خواست، او کمک بزرگ می‌کرد. نه کمک مادی صرفا. هر جوری که حس می‌کرد می‌تواند به کسی کمک کند با آغوش باز جلو می‌رفت. ولی به محض اینکه رفت، انگار همه چیز تمام شده بود. من هیچ محبتی و هیچ کمکی از کسی ندیدم. انگار تا ناصر بود بچه‌های ناصر هم بودند. نینا بود، نامی بود، نازنین بود، نوید بود... بعد از فوت بابا خیلی‌ها از زندگی ما کنار رفتند.

نوید و نینا عبداللهی

منبع: شفاف 

www.nasseria.net 


 

برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع (نقل قول از منابع دیگر ) بر روی همین لینک کلیک کنید. 


 

 هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟   

  

>>>برای بازگشت به صفحه اصلی کلیک کنید<<<

برای ناصر عبداللهی «گمگشته دلها»

چه لحظات سخت و تکان دهنده ایست زمانی که به مرگ مظلومانه ناصریا می اندیشیم... 

عجب حال غریبی است عجب مظلومیت کشنده ای در وجود این مرد نهفته است... 

زبان غاصر از بیان حال درونم است و دلم بی تاب تر از همیشه... 

امسال برای سالگرد عروجش برای ۲۹ آذرش برای یادمان پنجمین سالگرد ناباورانه پرواز مظلومانه اش به جای غمنامه به جای بیان اندوهم و بار ها و بارها تکرار تاثر و اندوهم از فراق مرد مهربان دریا ، شعری زیبا را که سروده دوست عزیزو نازنینم مرجان است را تقدیم می کنم به ناصریای تا ابد فراموش نشدنی و تمامی دوستدارانش و داغدارانش که این روزها بیش از هر وقت دیگر داغدار عروج نابهنگامش هستند...  

برای ناصر عبداللهی «گمگشته دلها»

از جنوب آمدی و از گرمی اش 

از دل گرمای داغ و شرجی اش 

در کمال خوش صدایی آمدی 

با دلی شور و نوایی امدی  

از میان خیل آوا پیشگان 

با پیامی چون رسالت آمدی   

«فاطمه بنت نبی»کار تو بود 

«احمد ثانی» نگهدار تو بود   

«بوی شرجی» راز محبوبیتت 

«ناصریا» اوج آواز تو بود  

در پی زیبایی «نقش جمال» 

«ناشنیده طعنه ات» سوی کمال 

در درون قلب تو عشق که بود؟ 

گویمت تنها فقط« نازتکه» بود 

در« ضیافت» ما همه مهمان تو 

میزبانی از دل و از جان تو  

«پشت این پنجره ها» حرف دلت 

با« روزهای بارونی» گرفت دلت 

ماندی با هرچه ستم بود و بلا 

چون تو بودی رهرو« شیوه ما» 

اما تو همیشه هستی «سربلند» 

سربلندی چون گنو کوه بلند 

جواب سوالت را ز دنیا گرفتی تو

عشق خود را دگرزدنیا گرفتی تو

گفتی هر کسی دارد در اینجا گمشده 

گشته در خلوت که تا پیدا شده 

در دل ما گمشده یزدان بود 

آنکه بر جان گرمی و ایمان بود 

می فرستد او به شکل سرنخی 

تا بگیری و بیابی پاسخی 

پاسخ و گمگشتهء دلها خداست 

آنکه بر جانهای روشن رهنماست

خود، تو بودی سرنخ این ماجرا 

تا کشانی ام مرا سوی خدا 

روشنایی ام شدی تا راه من 

روشن و زیبا شود با «ماه من» 

راز مبهم را تو آخر یافتی 

با سرشت پاکت آن را بافتی 

«رخصتی» ده بگذرم گاهی سری 

برمزارت با« گل خاکستری »

یاوری کن از دل من آگهی 

چون که هم « ناصر »و هم «عبداللهی» 

   

با تشکر مجدد از مرجان عزیزم برای سرودن این شعر زیبا و استفاده زیبا و به جا از اسامی اشعار خوانده شده توسط ناصر عبداللهی عزیز در این شعر. 

 

پنجمین سالگرد عروج مظلومانه ناصر عبداللهی عزیز بزرگمرد هنر و عرفان و اخلاق بر تمام دوستداران و عاشقانش تسلیت باد. 

www.nasseria.net 


برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع ( مناسبتهای خاص ) بر روی همین لینک کلیک کنید.   

 

  

هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟