چه لحظات سخت و تکان دهنده ایست زمانی که به مرگ مظلومانه ناصریا می اندیشیم...
عجب حال غریبی است عجب مظلومیت کشنده ای در وجود این مرد نهفته است...
زبان غاصر از بیان حال درونم است و دلم بی تاب تر از همیشه...
امسال برای سالگرد عروجش برای ۲۹ آذرش برای یادمان پنجمین سالگرد ناباورانه پرواز مظلومانه اش به جای غمنامه به جای بیان اندوهم و بار ها و بارها تکرار تاثر و اندوهم از فراق مرد مهربان دریا ، شعری زیبا را که سروده دوست عزیزو نازنینم مرجان است را تقدیم می کنم به ناصریای تا ابد فراموش نشدنی و تمامی دوستدارانش و داغدارانش که این روزها بیش از هر وقت دیگر داغدار عروج نابهنگامش هستند...
برای ناصر عبداللهی «گمگشته دلها»
از جنوب آمدی و از گرمی اش
از دل گرمای داغ و شرجی اش
در کمال خوش صدایی آمدی
با دلی شور و نوایی امدی
از میان خیل آوا پیشگان
با پیامی چون رسالت آمدی
«فاطمه بنت نبی»کار تو بود
«احمد ثانی» نگهدار تو بود
«بوی شرجی» راز محبوبیتت
«ناصریا» اوج آواز تو بود
در پی زیبایی «نقش جمال»
«ناشنیده طعنه ات» سوی کمال
در درون قلب تو عشق که بود؟
گویمت تنها فقط« نازتکه» بود
در« ضیافت» ما همه مهمان تو
میزبانی از دل و از جان تو
«پشت این پنجره ها» حرف دلت
با« روزهای بارونی» گرفت دلت
ماندی با هرچه ستم بود و بلا
چون تو بودی رهرو« شیوه ما»
اما تو همیشه هستی «سربلند»
سربلندی چون گنو کوه بلند
جواب سوالت را ز دنیا گرفتی تو
عشق خود را دگرزدنیا گرفتی تو
گفتی هر کسی دارد در اینجا گمشده
گشته در خلوت که تا پیدا شده
در دل ما گمشده یزدان بود
آنکه بر جان گرمی و ایمان بود
می فرستد او به شکل سرنخی
تا بگیری و بیابی پاسخی
پاسخ و گمگشتهء دلها خداست
آنکه بر جانهای روشن رهنماست
خود، تو بودی سرنخ این ماجرا
تا کشانی ام مرا سوی خدا
روشنایی ام شدی تا راه من
روشن و زیبا شود با «ماه من»
راز مبهم را تو آخر یافتی
با سرشت پاکت آن را بافتی
«رخصتی» ده بگذرم گاهی سری
برمزارت با« گل خاکستری »
یاوری کن از دل من آگهی
چون که هم « ناصر »و هم «عبداللهی»
با تشکر مجدد از مرجان عزیزم برای سرودن این شعر زیبا و استفاده زیبا و به جا از اسامی اشعار خوانده شده توسط ناصر عبداللهی عزیز در این شعر.
پنجمین سالگرد عروج مظلومانه ناصر عبداللهی عزیز بزرگمرد هنر و عرفان و اخلاق بر تمام دوستداران و عاشقانش تسلیت باد.
برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع ( مناسبتهای خاص ) بر روی همین لینک کلیک کنید.
هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب...
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب...................
سلام مرسی که اومدی
اما چرا عضو نشدی و همه مطالبم رو نخوندی
من هیچ
یه لحظه کنجکاویت نگرفت ببینی درمورد ناصریا چی نوشتم
با وب شما مشکل ندارم اما خیلی از وبهای دیگه که اتفاقا در مورد ناصریا هم مطلب داشتن فیلتر شدن چرا؟؟؟؟؟؟؟
نظیر: سیاورشن، بانوی شبنم پوش و ...
بیا عضو شو مطلبم رو بخون
شاید عکسها تکراری باشن اما نوشته ها از داغ دلم انک حکایتی می کنه
بیا...
شرمنده وقت نکردم
باشه جتما میام...
مینای عزیزم میدونی چند روزه حال و هوای دلم بدجوری ابریه. با دیدن اس تسلیتت دوباره همون آذر لعنتی تو ذهنم تداعی شد... یادته چه اشکها با هم میریختیم؟؟ یا اون شب بعد از پخش صندلی داغ... اااااخ... نمیدونم حکمت ناصر چیه که رفتن و پر کشیدنش برامون عادی نمیشه! ناصر جاش اینجا نبود. تو این دنیای پر از دروغ و ریا با این همه دشمنان در قالب دوست...
ناصر جان در هر کجا باشی فراموشت نخواهیم کرد..
مینا جان.. با گوشی کامنت دادم.نمیدونم برسه یا نه. ممنونم بابت تمام زحماتت
به هر حال...
سلام ویدا
انقدر دیشب اشک ریختم که حالم دیگه داشت بد می شد
دلیل اصلی اینکه رفتن ناصر برامون عادی نمی شه مظلومیتشه...
مظلومیت...........
سلام.
روحش شاد
شعر بسیار زیبایی بود.
سلام به ناصر عزیز....
آری سلامم را بپذیر ای همیشه زندهُ ای همیشه دوست داشتنی...
منمُ من کسی که از اعماق وجودم دوست دارم ...
کسی که ارزوی دیدنت ر ا آرزوی در رکاب بودنت را با خمد به آن دنیا خواهد برد...و ای کاش بشود انجا شاگرد تو باشم...
ناصر عزیز من همیشه هنگام گوش سپردن به نواهای تو اشک در چشمانم حلقه می زند و افسوسی جاودان در دلم بارورتر میشود....
ناصر عزیز تو نمی دانی من چقدر با ترانه های تو زیسته ام و خاطره ها دارم....
ناصر عزیز از اولین باری که صدای تو را شنیدم افسون صدایت شدم و منتظر چهره شدن تو بودم....
ناصر ناصر ناصر تو نمی دانی صدایت با من چه میکند.نمی دانی نمیدانی.....
دوستت دارم....مجموعه ای که عشق را در دل تمام جوانان رویاند...
عشق است.....آری عشق هست پشت این پنجره ها....توی بهت جاده ها....تو روزای بارونی....توی ماه من با اون گل خاکستری.....عشق هست عشق...هست.
عزیزی که داری مطالب منو میخونی.به خودم و به شما تسلیت میگم منو به عنوان کوچکترین دوستدار ناصر عزیز بدون.
خیلی دوست دارم با شما در ارتباط باشم و با شما صحبت کنم و از ناصر بپرسم.....
دوست دار تمام ناصریا
مجید
در هر کجا باشی فراموشت نخواهم کرد...
واقعا من هم ده برابر شما و همه ی دوستداران واقعی اش نمی دانم چی بگم و چگونه سخن بگویم از بس این بزرگ مرد بزرگ و باشکوه و عزیز بود هم در نزد ما و هم نزد خداوند منان ٫
و خوش به سعادتش ...
با اینکه کوهی از غم و دلتنگی و دل آشوبه و حسرت و آه قلبم رامدتهاست که می فشارد ولی باز خیالم راحته که جاش راحته.ناصر عزیز ما از خدا بود و به سوی معبود حقیقی اش شتافت.روحش شاد...
باز هم تسلیت به خودم و شما عزیزان و شادباش به ناصر عزیزتر از جان.
و بسیار ممنون بابت این شعر بسیار زیبا...
من هم پستی برای ناصر عزیزم کرده ام ...باقدوم سبزتان منت بر سرم می گذارید...
یاعلی
سلام مینای عزیز تشکر میکنم از لطفی که کردی و شعری رو که از صمیم دل برای ابر مرد جنوب سروده بودم؛ توی سایت گذاشتی. . میدونم که خیلی خوب میدونی که این شعر فقط حرف دل من نبوده و نیست؛ بلکه حرف دل تمام عاشقای حقیقی ناصریاست... پس تقدیمش میکنم به تمام ناصریا....... ناصر جان؛
سفر زیبای آسمونیت خوش... منتظر همه ی عاشقات باش عزیز دل.......
سلام گلم
وظیفه بود...
باز هم ممنون بابت شعر زیبات...
به مناسبت سالگرد پنجمین فراق عشق بروزیم
بسیار زیبا
خیلی ممنون و خسته نباشی
گل مینای عزیز
ناصر جان فقط اینو بدون که وقتی صدا و یا عکستو می بینم بغضی سنگین گلومو فشار میده ما همیشه دوستت داریم و به یادتم روحت شاد
ناصرهمیشه زندن وهیچوخت ازیادمردم نارت اینو بدونین پنجمین سالگردشهادت دوست ازبزم را به تمام هواداران ناصر تسلیت اگیم
خانم مرجان شعر زیباتون علی بود روح ناصر عزیز شاد براستی او مال این زمین پرگناه نبود
هر روز از خدا می پرسم چرا باید ناصر می رفت این همه ادم بد و به دردنخور اخه چرا ناصر
دلم واسه نینا مسوزه خیلی کوچولوهه گناه داره