هوای ناصر

  

تو رفتی و دل من شب دلواپسی شد
تو بهت تلخ غربت اسیر بی کسی شد

تو رفتی و خنده هام کنار پنجره موند
چشمای خیس و خستم به پیچ جاده ها موند

تو رفتی و خونمون خلوت و بی صدا شد
دستای زرد پاییز همدم لحظه هام شد

تو رفتی و هنوزم کنار در نشستم
اسمتو روی برگ شقایقا نوشتم

تو رفتی و کلاغا لباس غم پوشیدن
قناری ها با گریه از اینجا پر کشیدن

تو رفتی بوی شرجی دیگه رفته ازهوا
تو خاطرم هنوز هست یاد هوای حوا

تو رفتی و مسافر به مقصدش نرسید
دیگه کسی توآینه رنگ صداتو ندید

تو رفتی بغض بندر مونده تو ذهن دریا
هرم صداتو داره افتاب داغ صحرا

تو رفتی و تو قلبا دوستت دارم رو کاشتی
تو سینه ی لحظه ها تو بذر عشق رو کاشتی

تو رفتی و چکاوک از خواب غنچه پر زد
دست سپید مهتاب به باغ لاله سر زد

تو رفتی و نگاهت مونده کنار طاقچه
صدای خنده هاتو کاشتم میون باغچه

تو رفتی و ستاره به بوم شب نیومد
دیگه به خواب مجنون لیلی یه دم نیومد 

تو رفتی و شب من فکر نکنم سحر شه
بغض قدیمی من کاشکی به گریه ختم شه

تو رفتی و میگیره هرشب دلم بهونه
زندگی تو مثل اصحاب کهف می مونه

تو رفتی سوگ سهراب برد از دل پدر تاب
میون دشت سرسبز می بینمت توی خواب

تو رفتی و موندگار شد اسم تو تو قلبم
زمزمه ی لبامه نام قشنگت هردم

تو رفتی و شاپرک تو تاریکی اسیره
وقتی ز خوابم میری بازم دلم میگیره

تو رفتی از غم تو موجا شدن پریشون
واسه غروب بندر تو بودی تک شروه خون

تو رفتی و نرفته یاد تو از تو شعرام
هوای ناصر داره همیشه روز و شبهام  

تقدیم به مرد آفتاب و شرجی

   صدای گرم جنوب،  

  ناصر عبداللهی

 جاوید ناصریا

 سرودهء ابراهیم اصلانی- (سپهر) 

  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع ( حرفهای شما ) بر روی همین لینک کلیک کنید.   

هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟  

>>>برای بازگشت به صفحه اصلی کلیک کنید<<<