نمی رنجم اگز باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگر چه بر زبانش زخمها زد تیغ تاتاری
از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب
شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب
پشت ستون سایه ها روی درخت شب
می جویم اما نسیتی در هیچ جا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب
می دانم اری نیستی اما نمی دانم
بیهوده می گردم بدنبالت، چرا امشب ؟
هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب
ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف
ایکاش می دیدم به چشمانم خطا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب
هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچه ها را ، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمی آرم ، تو که می دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم ، بی تو تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب
شعر از محمد علی بهمنی با صدای ناصر عبداللهی از آلبوم عشق است و با دکلمه پرویز پرستویی
برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع(متن ترانه های ناصرعبداللهی )بر روی همین لینک کلیک کنید.
هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟
سلام خوب بود با سپاس
ها...سایه ای دیدم
شبیه ات نیست
اما حیف
...
تهمت ، همیشه هست
همیشه پاک ترین چیزها ، در مضان اتهامن
همیشه نزدیک ترین افراد ، خیانت می کنن
همیشه ، تا بوده آسمون و چرخش زمین ، دروغ گو و خبرچین و شایعه ساز بوده
گفتن ناصر عبداللهی معتاد بود ، سنّی بود ، جادوگر بود ، ریاکار بود ... هزار تا حرف ،
کی باور کرد ؟
***
بهش میگن سبک سری ؟ دیوونگی ؟ شور و حال جوونی ؟
نمی دونم. هر چی هست ، دوست داشتنیه و پاک
و نمی ذارم بهش تهمت بزنن
شاید بگن مسخره س ، جلف بازیه ، بچه بازیه ، آخه عقلت کجا رفته؟ ... اصلا بی خیال ، بزرگ میشی یادت میره
مهم نیست
بگن. هر چی می خوان بگن : واااااااااااااااا ... عاشق مرد سی و شش ساله ...
عاشق مردی که دوتا زن گرفته ...
عاشق مردی که جای پدرش بوده ...
عاشق یه مرد ...
عاشقِ ...
اونایی که ملتی رو به آتیش می کشن ،
همونایی هستن که با اسرار مردم بازی می کنن
با این حال ...
***
با این حال ،
بگن هر چی می خوان ، کی اهمیت میده ؟
مهم اینه که من خدا رو دارم
و خودمو باور دارم
همیشه بوده. اونی که دلش دریایی باشه و خودش استوار ، مثل کوه
به این حرفا اهمیتی نمی ده.
تهمت می زنن به نگاه ، به علاقه ، به افکار ، به اشک
بی شرمانه تهمت می زنن و از خدا نمی ترسن
نمی فهمن. محبت ، پاک تر از اونه که بشه توصیفش کرد
به عشق تهمت می زنن
خیلی ها اینطورین. فقط ادعا می کنن که پاکن
من پاک نیستم. بی ریا هم نیستم. من گناهکار ترین آدم روی زمینم.
ولی به عشقم افتخار می کنم.
به خودم افتخار می کنم که عاشقم.
و همین برام کافیه.
عشق من ، شاید واقعی نباشه ،
اما حقیقتش ، همون حس احترام و تحسین و محبتیه که بین همه ی آدمای دنیا هست
حقیقتش ، وقتی معلوم میشه که جلوی معشوقت وایستی
چشمات پرِ اشک بشه و لبخند بزنی
سرت رو خم کنی و بهش تعظیم کنی
و تو گوشش زمزمه کنی که عاشقشی
فقط همین.
تهمت می زنن ، اما اشتباه می کنن
محبت واقعی ، هیچ وقت مثل یه نگاهِ ناپاک نمی شه
اما نگاه ، همیشه جزئی از محبته
معشوق ، دوست داشتنی نیست بخاطر چشم و ابروش
دوست داشتنیه ، چون جلوه گاه خلقت بی همتای خداس
گاهی لازمه عشقبازی کرد ، که انسانیت رو فراموش نکنی
اما عشق واقعی این نیست
اون احساس خوشبختی و کماله که پیدا می کنی.
We had a silvery angel
A man, with two crystalline wings
Now, we have missed him
But he is in our minds, in our hearts
and in history of our country
Because he was the best Iranian angel
! That he never want to see his wings
-------------------------------------------------------
همه ی این بالایی ها ، حرفای دلم بود. نمی تونستم از این ساده تر بگم. شاید ، اینا رو باید دو سال و نیم پیش بهت می گفتم. انتظار جوابی ازت ندارم ، یه جورایی درددل بود. فقط می تونم بگم حالا خیلی از قبل راحت ترم.
راستی ، چند وقتیه خیلی بی حوصله شدم. اصلا اعصاب درست و حسابی ندارم و دست و دلم به هیچ کاری نمی ره. اگه پیشنهادی داری بگو ، بلکه کمکم کرد.
نوشته هاتو دوس دارم..
صبر کن و دعا همین.
سلام و خسته نباشید.
من الان به عشقه ناصریاست که اینجا هستم. و ناصر همیشه زنده هست. حداقل دوستانی که حتی به مدته یک جلسه کوتاه با او هم کلام شدن هیچ وقت این هنرمند عارف رو فراموش نمیکنند.
از شما تقاضا دارم تصاویر بیشتر و همینطور اطلاعات بیشتری از ناصریا و ناصر عبدالهی روی این سایت قرار بدید.
ایکاش جسم ناصریا هنوز هم بود و اجراهای جدیدش...
واقعا
چه بیرحمانه راه بر عبور علاقه میبندند...
گریه کردم. گریه کردم. اما دردمو نگفتم. تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیفتم.. چه ترانه بی اثر بود . مثه مشت زدن به دیوار... اولین فصل شکستن . آخرین خدانگهدار. من به قله میرسیدم اگه هم ترانه بودی...اگه غمترانه بودی
تمام تلاشم رو می کنم دوست عزیز
نتونستم بر این ترانه توضیحی ننویسم.
معرکس. شاید بتونم بگم بهترین ترانه اییه که تابحال شنیدم. واقعا آدم نمیدونه در وصفش چی بگه. آخر عشق واقعی رو توصیف میکنه:
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب...
فقط میتونم بگم: آخرشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
سلام و خسته نباشید
کجا میتونم دانلودش کنم
http://www.zshare.net/download/62006772cc289037/
سلام . عالی بود
لطفا" لینک این شعر رو که با صدای آقای عبداللهی و دکلمه آقای پرستویی هست رو بذارید که ما هم بتونیم استفاده کنیم . مرسی
(اگر لینک روگذاشتید لطفا" توی وبلاگ "نسیم باران" هم اطلاع بدید)
http://nasserabdollahi.blogsky.com/1391/03/19/post-429/