. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

تکلیف آرامگاه ناصر عبداللهی چه می شود؟

۲۹ آذر ۸۵ بود یک روز مانده به یلدا .

ظهری که تا همیشه در یاد دوستداران ناصرعبداللهی خواهد ماند .

بعد از ۲۷ روز اضطراب و دلواپسی دعا و انتظار ناصر چشمان خود را باز نکرد و رفت..

نفهمیدیم چه شد ،سخن بسیار گفته شد از راز مرگ غم انگیز و دلخراش این خواننده خوش صدا و هنرمند فقید و عارف و این مرد مهربان و خوش برخورد و دوست داشتنی دریاهای نیلگون خلیج فارس.

همه جا رنگ غم به خود گرفت و ناصریای عزیزمان باکوله باری از بی مهریهای دیگری که در دوران کمای او نامردمان خدانترس با ساختن شایعات دروغین نصیبش کردند به  خاک سپرده شد.

این که دلیل مرگ او به ظاهر ! نامشخص ماند ،بماند !

این که کسی نگفت چرا و چگونه بماند!

حتی پزشکی قانونی و نیروی انتظامی هم جواب درستی ندادند و...

شش ماه گذشت و او تنها میهمان قطعه هنرمندان بهشت زهرای بندرعباس بود تا  اینکه، درخرداد ماه همسایه ای برای ناصر آوردند!

همسایه ای که آمدنش بی صدا بود ولی بودنش سرو صدای بسیاری به پا کرد.

خانواده ناصر و اقوام او تصمیم داشتند آرامگاه کوچکی برای ناصر عبداللهی اسطوره موسیقی پاپ و صدای گرم و ماندگار جنوب بسازند.

مقدمات اولیه انجام شده بود. اطراف مزار او را سنگ کرده و آلاچیق کوچکی را تهیه کرده بودند، برای اینکه دوستداران و طرفداران ناصر و کسانی که بر سر مزار او حاضر می شوند بتوانند دقایقی را با آرامش سپری کنند و از آفتاب سوزان بندر در امان باشند.

اما همسایه تازه رسیده تمام برنامه ها را به هم ریخت!

این مزار که مربوط به خانوم مسنی است از اهالی صدا و سیمای بندر، درست چسبیده به مزار ناصریاست!

تا آنجا که من خبر دارم شهرداری بدون اینکه با خانواده ء ناصر هماهنگیهای لازم را انجام دهد اجازه تدفین این خانوم را در جوار ناصریا داده و جالب اینکه در قطعه ای به این بزرگی آن قبر درست چسبیده به مزار ناصر است!

اگردرست در عکسها دقت کنید حتی زیر آلاچیق ناصر است!
اختلاف بین خانواده ناصر و خانواده آن تازه مرحوم بالا گرفته و کار به جایی رسید که شهرداری به هر دوی خانواده ها گفت بروید دادگستری و اجازه نبش قبر بگیرید! یا قبر ناصر را جابجا کنید یا آن خانوم را!(این از آن حرفهاست!)

خلاصه اینکه حتی در عکسها نیز مشهود است که سنگها و مصالح برای ساخت آرامگاه به محل آورده شده اما؟؟؟!!!

به راستی چرا؟ آیا جایگاه ناصر تا حدی نیست که لااقل یک آرامگاه کوچک داشته باشد؟

یعنی خدمات ناصر تا بدین اندازه ارزش ندارد که لااقل به احترام او و زحماتش برای اعتلای فرهنگ جنوب و معرفی موسیقی بندرعباسی به تمام ایرانیان، قبل از تدفین آن خانوم خبرنگار با خانواده ء ناصر هماهنگیهای لازم انجام می شد؟

تا وقتی بود قدرش را ندانستند و ندانستیم و حال نیز بدینگونه.

به راستی تکلیف آرامگاه ناصرعبداللهی چه می شود؟

نامهربانی تا کی؟؟

 چه باید گفت؟


هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟ 

  

  

 

موضوعات دیگر:  

 

  • مراسمها
  • مصاحبه با ناصرعبداللهی
  • مطالب نوشته شده توسط گل مینا
  • مصاحبه با نوید عبداللهی
  • عکسهای ناصرعبداللهی
  • و این بار او از ناصر می گوید
  • نقل قول از منابع دیگر
  • عضویت در گروه ناصریا
  • نقدوبررسی
  • یادمان
  • معرفی کتاب
  • مطالب نوشته شده توسط هومن
  • موسیقی
  • به سوی او
  • اخبار
  • دانلودوبرگردان آهنگهای بندرعباسی
  • نیک بیندیشیم
  • مناسبتهای خاص
  • دانلود فایل صوتی کنسرتهای ناصریا
  • دانلود آلبومهای ناصرعبداللهی
  • فال ترانه
  • حرفهای شما   

     

     

     

    برای بازگشت به صفحه اصلی کلیک کنید. 

       

  • نظرات 36 + ارسال نظر
    پراند نیلگون چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:17

    واقعا که !
    چی می شه گفت ؟؟؟ خدا هر دوشون رو رحمت کنه . حالا روح اون دوتا بنده خدا به خاطر حرفای نسنجیده و کارای نب مربوط افراد دیگه ....
    نبش قبر.... ! از اون حرفاس . یعنی حرف زدن در این مورد ممنوع ! وگرنه خداییش کی دلش میاد عزیزش رو .... ؟
    ممنون از درج مطالبی که ما نمی تونیم واقعا بهشون دسترسی داشته باشیم ، اخبار مربوط به ناصریای همیشه ماندگار !
    شاد و پیروز باشی

    مسعود طاهری چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:22 http://marchoolak.blogfa.com

    خیال نکن بی تو دیگه دنیا برام یه زندونه

    تمومه این ترانه ها رو دستای من میمونه

    خیال نکن که من فقط برای تو میمونم

    شبانه روز واسه تو و عشق تو من میخونم

    نگو که دل پیر شده و نمیتونه عاشقشه

    دیوونه ی کنجه خونه یه عاشق لایقشه

    نگو که این ترانه ها میمونه و می پوسه

    رقیبم از در میرسه .. آخ لب تورو می بوسه

    رقیبم از در میرسه .. آخ لب تورو می بوسه

    خیال نکن بی تو دیگه دنیا برام یه زندونه

    تمومه این ترانه ها رو دستای من میمونه

    خیال نکن که من فقط برای تو میمونم

    شبانه روز واسه تو و عشق تو من میخونم

    نگو که دل پیر شده و نمیتونه عاشقشه

    دیوونه ی کنجه خونه یه عاشق لایقشه

    نگو که این ترانه ها میمونه و می پوسه

    رقیبم از در میرسه .. آخ لب تورو می بوسه

    رقیبم از در میرسه .. آخ لب تورو می بوسه

    سلام دوست من .. خوبی ایشالا ؟ آپ کردم منتظرتم .

    فرهاد چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:32

    عجب روزگاری شده . . .
    اون موقع که زنده بود براش ارزش و اهمیت قائل نشدن؛
    دیگه با مرگش چه انتظاری باید داشت.
    یعنی شهرداری بدون اینکه به خودش زحمت بده؛ از جانب همه تصمیم گرفته.
    بنظر میرسه باید فقط افسوس و صد افسوس بحال هنرمندانی را خورد که نه موقع بودنشون و نه موقع نبودنشون؛ بازم دشمنانش دست از لجاجت و کینه ورزی بر نمی دارند.
    بقول شاعر میگه:

    ز دنیایی که مردانش عصا از کور می دزدند

    من از خوشباوری آنجا؛ محبت جستجو کردم

    ممنون از شما خواهر عزیز که ما رو در جریان خبرها قرار میدید.

    هیئت کاراته شهرستان بندرلنگه چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 http://lengehkarate.blogfa.com/

    سلام . وبلاگ هیئت کاراته بندرلنگه به روز شد.

    فرامرز چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 http://nasser-ia-fatemeh.blogfa.com

    ... هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاری ست.
    ناصر نازنین در زمان بودنش بر روی زمین نیز سایه سار ناب مهربانی بود و انسانیت که کیمیای اکنون ماست و صد حیف بی او ... تو را کم داشتن اندوه اندکی نیست... که نیست.
    متشکرم از شما و این همت سبزتان.

    sepideh چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:16 http://deltange-naseria.blogsky.com

    بمیرم الهی، اون موقع که زنده بود باهاش اینطور کردن حالا هم که رفته .... دارن اینقدر خانواده اش رو اذیت میکنن. آخه چی میخوان از ناصر ما، بچه هاش چی میکشن، اینقدر هنرمند هنرمند میکردن، همین بود .... تا چه حد خانواده اش باید زجر بکشن، حداقل بذارین غم نبودنش رو راحتتر تحمل کنن، آخه چقدر بی مهری ........
    آخه برا چی اینقدر ناصریای ما رو اذیت میکنین، برای چی ......
    دلم میخواد زمین و زمان رو بریزم به هم .......

    به قول اسحاق : لعنت به اون کسی که ضربه آخر رو زد.

    [ بدون نام ] چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:16

    نمیدونم چی بگم فقط بدون وقتی رفتی خیلی گریه کردم و هنوز هم به احترام نامت وقتی اسمت و میشنوم دلم بارونی میشه و گریه میکنم.
    روحت شاد

    یک بندری چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:23

    دست شهرداری درد نکنه راست میگه اگه دور این قبر حصار بکشن دو روز دیگه تبدیل می شه به امامزاده ناصر

    sepideh چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:20 http://deltange-naseria.blogsky.com

    تقدیم به ناصر گلم :

    _________@@@@@@@@
    ________@@@________@@_____@@@@@@@
    ________@@___________@@__@@@______@@
    ________@@____________@@@__________@@
    __________@@________________________@@
    ____@@@@@@______@@@@@___________@@
    __@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
    __@@____________@@@@@@@@@_______@@
    _@@____________@@@@@@@@@@_____@@
    _@@____________@@@@@@@@@___@@@
    _@@@___________@@@@@@@______@@
    __@@@@__________@@@@@________@@
    ____@@@@@@_______________________@@
    _________@@_________________________@@
    ________@@___________@@___________@@
    ________@@@________@@@@@@@@@@@
    _________@@@_____@@@_@@@@@@@
    __________@@@@@@@
    ___________@@@@@_@
    ____________________@
    ____________________@
    _____________________@
    ______________________@
    ______________________@____@@@
    ______________@@@@__@__@_____@
    _____________@____

    sepideh چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 16:32 http://deltange-naseria.blogsky.com

    جرم ناصر چیه ؟؟؟؟ چرا اینقدر بی احترامی ؟؟؟؟ مگه اون چی کار کرد ؟؟؟؟؟ غیر از اینکه میخواست دل هموطناش رو شاد بکنه ؟؟ شما که بندری هستی حق نداری به همشهریتون بی احترامی کنید، ناصر به خاطر شماها برگشت به شهرش، به خاطر همشهری هاش با اینکه میدونست تیر خلاص رو میخوره ولی بازم برگشت، که کنارتون باشه، که همراهیتون کنه، که دل به دلتون بده، هرجا رفت از بندر و بندری دفاع کرد، هیچوقت یادش نرفت بندر کجاست و بندری کیه. اونوقت شماها اینطوری حوابشو میدین. این چیزا رو پشت سرش میگین. واقعا برای امثال شما متاسفم که اینقدر نمک نشناس هستین. حق همشهری بودنتون رو خوب بجا آوردین، فقط یه چیزی یک کاری نکنین که او دنیا نتونین تو چشماش نگاه کنین. کاری نکنین که دل بچه هاش بشکنه...
    به خدا آه بچه یتیم خیلی زود میگیره. اینقدر این سوز دل بچه یتیم آتیش میزنه که هیچ چیز نمیتونه ابن آتیش رو خاموش کنه. داغ میکنه. شرمتون بشه. تو چشمای بچه هاش چطوری نگاه میکنید. از خشم خدا بترسید. به خدا آه بچه هاش اگه گرفتتون فقط خدا میدونه چه بلایی در انتظارتونه. حالا هی زخم بزنید رو دل بچه هاش، دلشون رو بشکنید، آتیششون بزنین، فلسفه ببافید، آخه یک حساب کتابی هم هست.

    بمیرم برا غریبیت ناصر ........

    لاله چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 16:45

    سلام گلم:
    دلم نمیخواد حرفی بزنم که سوژه ای واسه افراد فرصت طلب باشد.قبر این خانم را همه دیدند تازه شهرداری از نظر خودش لطف کرده که نزدیک تر ازاین بنده خدارا دفن نکرده.اگر بهشت زهرا را ببینی با اون همه زمین خالی از این کارشان بیش از این تعجب میکنی.افکارشان مثل دوست خوبمان که به نام یک بندری کامنت گذاشته میباشد.خداوند همه را به راه راست هدایت کند.****جاوید ناصریا****

    لیدا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:42

    سلام مینا جان
    تولدت مبارک البته با تاخیر
    والا من با خوندن این پستت خشکم زده
    خدا رحمتشون کنه ...
    تا کی باید ناصر عزیز رو عذاب بدن ؟؟؟؟؟؟؟؟//
    بسته .... تو رو خدا بسته ...

    سلام عزیزم
    ممنون
    چی بگم والله!

    علیرضا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:27 http://www.ahmadsani.blogfa.com

    سلام به دوستان خوبم .ناصر در ان زمان که بود هم ارامش نداشت .حالا که کام مرگ را هم چشیده ونمی گذارند روحش هم در ا ن دنیا اسوده باشد .چه می شود کرد !
    اگه خواستید به وبلاگ www.ahmadsani.blogfa.com هم سر بزنید

    لیلی چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:43

    آقای یک بندری
    مگه این همه آرامگاه هست همه شدن امامزاده؟
    ناصر لیاقتش خیلی بیشتر از اینهاس
    منتها شناخته نشد نفهمیدید و نخواهید فهمید که چه گوهری و از دست دادید ناصر همیشه شماها رو دوست داشت اما امثال تو قدرش و ندونستین و عذابش دادید ناصر برای من یادآورعشق وصبروگذشته عیب نداره بازم بی مهری کنید اون دلش بزرگه و مطمئنم ازتون می گذره البته خیلی بندریای دیگه هم دیدم که دلشون دریاس اما خوب افسوس که به قول اهورا آنطور که باید نشناختیم و نشنیدیمش

    یک بندری چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:08

    من حرف دل خیلی از بندری ها رو گفتم شماها هر جا رو زیارت می کنید الان هم هرجا می بینید دکان گدایی باز کرده اید به اسم قدمگاه حضرت مهدی یا همون امام زمونتون از کجا معلووم ۲ روز دیگه قبر ناصر امامزاده ناصر نشه؟؟؟؟؟؟؟

    گندم چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:21 http://banooye-shabnampoosh.blogfa.com

    مینا جون با دیدن این عکس ها دلم آتیش گرفت . یه حس غریب تمام وجودمو گرفته .
    واقعا ناصر بعد از رفتنش هم غریب بود .
    امیدوارم که کسایی که نمی تونن وجود ناصر رو توی قلبهای ما تحمل کنن خدا ازشون نگذره . و مطمئنم که نمی گذره .

    روح عزیزمون شاد

    گندم چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:24 http://banooye-shabnampoosh.blogfa.com

    واقعا حسادت بعضی آدما رو داره خفه می کنه .
    خدا به راه راست هدایتشون کنه .

    گندم چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 23:53 http://banooye-shabnampoosh.blogfa.com

    آن ها که آسمانی می شوند
    http://banooye-shabnampoosh.blogfa.com/

    یک بندری پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:04

    عزیزم سپیده جان و گل گندم عزیز من دارم حرف حق رو می زنم شما جمکران قبر خمینی رو زیارت نکردید؟؟؟؟؟؟چاهی رو درست نکردید که مردم بیایند پول در ان بریزند؟؟؟؟؟؟ به اسم چاه امام زمان .این همه قدمگاه امام زمان درست نکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حرف حق حقه عزیز پس این ها بهش چی میگن دکان گدایی....
    ناراحت نشو شهر ما همین یک چیزو کم داره چند روز دیگه دور قبر ناصر رو دیوار بکشید و پارچه سبز اویزان کنید اون جا هم یک دکان گدایی.....

    مانا پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 http://www.Rosebaran.Com

    چه بی تابانه میخواهمت ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری را......!!!
    گل مینا...عزیز دلم
    هنوز رفتنش را باور نکرده ام ... و تو تلخ میخواهی به آرامگاهی که ذره ذره می فرسایدم نگاه کنم و ....!
    روح بلند او در این دنیای غم جایی نداشت ....پرواز حق او بود!!!
    دلخوشی ام سر زدن به مهرمندانه های توست .... از بی گاه ترانه هایی که می نویسی اش.....خوشحالم!!
    عزیز دلم ... کنارت هستم ... میمانم .... بایست ... مقاومت کن ....باید باشی تا ناصریا باز هم در در دلهامان زمزمه کند ....باید باشی ....نفس بکش عزیزم.
    باش ....بمان .....که من بدون تو به روزگار؛ تلخ .......زهر ..... اندوهبار ....فقط نگاه میکنم!!!

    لاله پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:44

    سلام گلم:
    حرف من با (یک بندری )است:
    چرا حرفای خودتو به حساب بندریها میذاری ؛اصلا حرف خیلی بندریها این نیست:خواهش میکنم اینقدر با حرفا وافکار بیخودتان ما بندریها رو زیر سوال نبر.چون ما بندریها تفاوت آرامگاه و زیارتگاه رو میدونیم.اگه تو نمیدونی.......
    *****جاویدناصریا*****

    sepideh پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:02 http://deltange-naseria.blogsky.com

    بچه ها سلام !!!!!

    اول اینکه گل گفتی لاله جون، مرسی


    و دوم اینکه بچه آلبوم اسحاق روی سایت www.bia2music.com هست. اگر کسی آلبومش رو گوش کرده اگه دوست داره میتونه بره و در نظر خواهی هم شرکت کنه.
    اینم لینکش :
    http://www.bia2music.com/modules.php?name=News&file=article&sid=978

    سکوت پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:11

    : جمکران قبر خمینی نیست مزار خمینی تو بهشت زهرای تهرانه
    ۲: جمکران یه مسجد مقدسه که به روایتای تاریخی یه خصوصیات خاصی داره که اینجا جای بحثش نیست اما نه چاه امام زمان اونجاس و نه قدمگاهه!
    ۳: این دکانهای گدایی که شما می گی یه رسم خوب و پسندیدس برای کمک به فقیرا و نیازمندا که مردم نذرهای خودشون و می دن و اون پولا برای امور خیریه مصرف می شه(رسمش اینه اما این که تا چه حد به این قضیه عمل می شه بماند!!!)
    ۴: اینا چه ربطی به ناصر داره؟
    هرکسی به چیزی اعتقاد داره و آزادی عقیده برای همه هست من ممکنه کسی و قبول داشته باشم که شما اصلا قبولش نداری یا بالعکس مهم نتیجه س مهم اینه که ببینیم با این راه و اعتقاد به خدا نزدیک می شیم یا ازش دور می شیم.
    ۵: لطفا همه چی و با هم قاطی نکن و از طرف خودت حرف بزن نه همه بندر مگه تو کل بندری؟

    sepideh پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:25 http://deltange-naseria.blogsky.com

    سلام بچه ها !!!!

    میخواستم ازتون خواهش کنم برای عموی امید آقا (گنو) خیلی دعا کنید، حالشون خیلی وخیمه، همگی برای بازگشت سلامتیشون یک حمد شفا میخوانیم و دعا میکنیم.

    آذر پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:22 http://masterazar.persianblog.com

    سلام ممنون که به وبلاگ من سر زدید با تبادل لینک موافقم

    فرامرز جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:59 http://nasser-ia-fatemeh.blogfa.com/

    سلام
    قد قامت نگاه ناصر نازنین ...
    آپدیت شد . /

    مریم جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:25 http://emailbekhoda.persianblog.com

    مریم جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:28 http://emailbekhoda.persianblog.com

    سلام دوست خوبم
    مهم روح بزرگ اون عزیزه که انشا الله در آرامش و شادی باشه .
    برای هنرمندها هم می بینی که اونطور که شایسته اونهاست نه در زمان حیا ت و نه در وفات رفتار نمی شه .
    خداوند روح ناصر رو قرین شادی و بخشایش کنه .
    با تبادل لینک موافقین ؟
    منتظرم یا علی

    رویا جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:32 http://royahayerastin.persianblog.com

    سلام
    خداوند رحمتش کنه
    خوشحال می شم به منم سر بزنید و از رویاها بشنوید
    منتظرم

    لیدا شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:33

    سلام مینا جان
    می دونی گلم من مطمئنم که ناصر عزیزمون اونجا نیست برای اینکه اصلا جسم براشون مطرح نبود . توی آسمون اون بالا بالاها باید دنبالش بگردیم نه روی زمین هر چند اون موقعی هم که بودن روی زمین نبودن ولی منتهی ما درک نمی کردیم و اونطور که باید نفهمیدیمش ...
    خدا همه ما ها رو رحمت کنه
    روحش شاد و یادش گرامی

    شاهین شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 http://http://shahin5319.blogfa.com/8603.aspx

    سلام وبلاگت خیلی قشنگه

    پر از مطالب با ارزش
    سری هم به من بزن
    منتظرم
    بدرود

    احمد شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:18 http://naseria4u.blogfa.com

    سلام ببخشید که من یه مدتی نتونستم بیام
    تولدت رو بهت تبریک میگم
    انشاالله ۱۰۰۰ساله بشی
    به امید روزای خوب برای شما
    ببخشید که نتونستم روز تولدت باشم
    به امید دیدار...
    جاوید ناصریا
    ....احمد...

    حمید چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:36

    سلام و خسته نباشید
    واقعا دستت درد نکنه.........

    شب آغاز هجرت تو شب درخودشکستنم بود
    شب بی رحم رفتن تو شب از پا نشستنم بود

    شب بی تو ، شب بی من شب دل مرده های تنها بود
    شب رفتن ، شب مردن شب دل کندن من از ما بود

    واسه جشن دلتنگی ما گل گریه ، سبد سبد بود
    با طلوع عشق من و تو هم زمین ، هم ستاره بد بود

    از هجرت تو شکنجه دیدم کوچ تو اوج ریاضتم بود
    چه مؤمنانه از خود گذشتم کوچ من از من ، نهایتم بود

    به دادم برس ، به دادم برس تو ای ناجی تبار من
    به دادم برس ، به دادم برس تو ای قلب سوگوار من

    سهم من جز شکستن من تو هجوم شب زمین نیست
    با پر و بال خاکی من شوق پرواز آخرین نیست

    بی تو باید دوباره برگشت به شب بی پناهی
    سنگروحشت من از من مرهم زخم پیر من کو ؟

    واسه پیدا شدن تو آینه جاده ی سبز گم شدن کو ؟
    بی تو باید دوباره گم شد تو غبار تباهی

    با من نیاز خاک زمین بود تو پل به فتح ستاره بستی
    اگر شکستم ، از تو شکستم اگر شکستی ، از خود شکستی

    دادم برس ، به دادم برس تو ای ناجی تبار من به
    به دادم برس ، به دادم برس تو ای قلب سوگوار من

    الهه جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:04

    سلام مینا جان
    من بلاخره فرصت کردم بهتون سر بزنم
    نمیدونی چقدر دلم گرفت وقتی عکسها رو دیدم
    اصلا می دونی به اون خانومه خیلی خیلی حسودیم میشه
    بدون این که بخواد....
    می دونی چقدر دور و بر مزارش زمین خالی و بیابونه اونوقت
    من هم میدونم که .... ولی نمیدونم چرا اینقدر حالم گرفته شد
    کاش من هم خبر نگار بودم
    راستی می خواستم بگم که هیچ آهنگی برام نفرستاده بودی
    ممکنه عضویتم مشکل داشته باشه؟؟
    موفق و ییروز باشی
    اگه جواب بدی ممنون میشم


    سلام الهه جان
    بله عزیزم حتما عضویتت مشکل داره وگرنه حتما تا حالا از من و بقیه اعضای گروه ناصریا ایمیل دریافت می کردی یه بار دیگه ثبت نام کن

    دقیق توضیحاتم و بخون و ثبت نام کن اینم لینک
    http://nasserabdollahi.blogsky.com/?PostID=70

    راستی هروقت خواستی بهم میل بدی به این آدرس بده
    sanieh_shomar@yahoo.com

    من این میل و خیلی بیشتر چک می کنم تا اون یکی.
    امروز میلتم می خونم و جوابت می دم

    شهرام(سکوت) چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:47 http://www.hameloon.com

    زمانه هم چون گذریست
    باید از این گذر گذشت
    نه راه پیش دارد نه پس
    باید از این سفر گذشت
    قسمت ما دربه دری
    سهم ما خوش باوری
    توی راه زندگی سهم ما دربه دری
    فکر راحت نفسی خوش
    دل من می طلبد
    قفسی با در باز
    ترانه ای از لب ساز
    فکر راحت نفسی خوش
    دل من می طلبد
    ......................................

    شهرام(سکوت) پنج‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:32 http://www.hameloon.com

    صدا با سکوت آشتی نمیکند
    چخماق ها در کنار فیتیله بی طاقتند

    ..................
    :|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:|:)):)):)):)):)):)):)):):|:|:|:|:|

    برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
    ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد