. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

. WWW.NASSERIA.NET

|abdollahi >>> ناصریا <<< nasser|

گفتگوی سیاورشن با ناصر عبداللهی مرداد۸۵

راستش هنوز شام نخورده بودم داشتم تازه چند قاشقی می خوردم که سیاورشن لینک وبلاگ رابه من داد با دیدن عنوان (گفتگو با ناصر عبداللهی) بسیار خوشحال شدم و سریعا صفحه را باز کردم اما...

 هنوز چند جمله بیشتر نخوانده بودم  که بغض گلویم را گرفت و غذا درگلویم گیر کرد داشتم خفه می شدم!!!

بی اختیار همراه جمله ها اشک می ریختم و آه می کشیدم و با خود می گفتم خدایا ناصر کیست؟

کیست این مرد عجیب و متواضع؟

این رازها چیست که در کلام او نهفته است !!!

او از چه سخن می گوید؟؟؟

آیا روزی خواهم فهمید یا خواهیم فهمید؟؟؟

نمی دانم!

فقط خواهشی از شما دارم تک تک جملاتش را با تفکر و تعمق بخوانیدکه ...

 

حال گفتگوی سیاورشن را بخوانید با ناصر عبداللهی ۱۲ مرداد ۱۳۸۵

مدتها بود که می خواستم یک گفتگو با ناصر عبداللهی داشته باشم تا اینکه مرداد امسال با خبر شدم ناصر بندر است. با او تماس گرفتم.

گفت : برای انجام یک سری کارهایم آمده ام . چند روزی بیشتر هم بندر نیستم . هر وقت فرصت شد خودم تماس می گیرم. یکی دو روز قبل از رفتنش به تهران تماس گرفت ، ساعت شش صبح بود . گفت : من الان وقت دارم .بیایم ؟

و آمد ! با تعدادی نان کلوکوی تازه و گرم و مقداری سوغات از کرمان !

اینقدر حرف و آواز برای شنیدن بود که تا شب فرصتی برای یک مصاحبه کامل و جامع پیش نیامد .

جملاتی که در زیر می خوانید حاصل گفتگو های خودمانی و پراکنده ای است که از همان روز یعنی دوازده مرداد شروع شد.

ناصر عبداللهی

ناصر عبداللهی ۱۲ مرداد ۱۳۸۵

 

 چرا بعد از این همه مدت دوباره می خواهی به بندرعباس بازگردی؟ 

ناصر: خیلی دلتنگ بودم . از محیط آنجا خسته شده بودم. می خواهم تمام رفیق های قدیمی ام را پیدا کنم . "..."  

می دانی هندوها هم بندرعباس را خیلی دوست دارند .آنها اعتقاد دارند اگر اتفاق بزرگی قرار است بیفتد مکانش جایی است با مشخصات بندرعباس . می گویند همه در آن روز آنجا جمع می شوند . 

 

گل مینا: که جمع شدند برای خاکسپاری این گل پرپر شده مان...اما آیا منظور این بوده یا؟...

  

 از سالهای اول حضورت در تهران اطلاعات دقیقی نداریم . از شرایط آن روزها بگویید. 

ناصر: روزهای خیلی سختی بود . من یک اتاق کرایه کردم بودم از یک خانم مسن درمیدان امام حسین . در وضعیت سختی زندگی می کردم . تنها بودم . گاهی مجبور می شدم روی بام خانه بخوابم "..." 

خب در این ده سال چطور با موسیقی جاری در هرمزگان ارتباط داشتی ؟ 

ناصر: کارهای بچه ها به دستم می رسید . مثلا اجرای مراسم یادبود "ابرام" که من از اجرای محمد شهسواری و اجرای ترانه ای از ابرام توسط گروه گاتا خیلی خوشم می آید .تنظیم آن کار را چه کسی انجام داده ؟ 

اگر اشتباه نکنم امین امینی . از آثار خودت کدام را بیشتر دوست داری؟ 

ناصر: بوی شرجی .  

 بوی شرجی شاید قوی ترین کار شما باشد . با این حال چرا بوی شرجی در بازار چندان موفق نبود ؟ 

ناصر: خب به خاطر این که تهیه کنندگی این اثر را من خودم به عهده داشتم و به همین دلیل بوی شرجی از سوی بسیاری از شرکت ها تحریم شد !  

بسیاری از آهنگ های شما را بهنام ابطحی تنظیم کرده است آیا این انتخاب دلیل خاصی داشته است ؟ 

ناصر: بله . بهنام سالها در بندرعباس زندگی کرده و با موسیق هرمزگان هم به خوبی آشناست . 

بسیاری از موزیسین های استان بر این اعتقادند که ما از نظر نوازندگی پیشرفت های خوبی داشته ایم ولی در خوانندگی نه ، نظر شما چیست ؟  

ناصر: نه من موافق نیستم ! ما امروز خوانندگان خوبی داریم "..." 

موافقید چند کار تازه از هنرمندان جوان بشنویم ؟ 

ناصر: بله ! 

از نوید قویدل یک قطعه ی فلامنکو می گذارم . با صدای توحدی ،" به اعجاز عشق تو ... " 

ناصر:آهنگش از کیست ؟ 

نوید قویدل  

ناصر: گیتار را هم خودش می زند؟ 

بله 

ناصر: زیباست . باید سر فرصت این جوان ها را از نزدیک ببینم . 

[آهنگی از هادی آرمین برایش می گذارم . "وقتی که رفتی امگه که رودم خدا به همرات ..." 

ناصر بسیار مجذوب شده . ابروهایش را تا حد امکان بالا می دهد، با خطوط چهره تعجب اش را به ما نشان می دهد !] 

ناصر: این هادی آرمین است !؟ 

بله ! 

ناصر: این را حتما برای من رایت کن [بعدها می گفت این چند هفته ی آخر زندگی در تهران همه اش همین ترانه را گوش می کردم] 

مقداری از آرشیو من از موسیقی هرمزگان از زار گرفته تا مولودی و ... را با هم می بینیم و می شنویم . 

ناصر : من هم همین ایده را دارم - چه خوب است که ما یک تیم تشکیل دهیم . من امکاناتش را دارم - دستگاه ضبط صدا و فیلم و...باید این چیزها را ثبت کنیم . یک ماشین می خریم و راه می افتیم توی کوره دهات ها ! صبر کن من بیایم بندر ! 

 اهداف هنری که در بندرعباس دنبال می کنی چیست ؟ 

ناصر: به فکر ثبت یک موسسه فرهنگی هستم ! 

آیا این موسسه اجازه نشر هم دارد ؟ چون خیلی وقت است که ایده ای برای انتشار یک نشریه موسیقیایی خاص جنوب و هرمزگان را دارم . ولی فقط در حد یک رویاست ! چون مراحل خیلی سختی پیش رو دارد

ناصر: خیلی خوب است با هم این کار را انجام می دهیم . من دنبال مجوزش را می گیرم

 

 [بعدها بیشتر در این باره حرف زدیم حتی راجع به جزئیات ، اصرار داشت نشریه موسیقی معنوی باشد سر این قضیه ساعت ها بحث کردیم .آخرین بار که گفتگوها داشت از جانب من ناامیدانه دنبال می شد. دستی به شانه ام زد ، خندید و گفت: نگران نباش این کار یک جوری انجام می شود که فکرش را هم نمی کنی !]  

و کار موسیقی چه ؟ 

ناصر: می خواهم مثل قدیم کارهایم را بین مردم پخش کنم . می دانی ؟ اخیرا کار معنوی در موسیقی ممنوع شده است . من خیلی خوشحالم . می دانی چرا ؟ چون از این به بعد کارهایم خلوص بیشتری پیدا می کند . آنها را مثل قدیم [به رایگان] بین مردم پخش می کنم.

 

گل مینا: می دانی ؟ کار معنوی در موسیقی ممنوع شده است؟!!!!!!!!!!! عجب!!!!!!!! 

 

موافقی باقی گفتگو را  بعد انجام بدهیم . احساس می کنم سوال ها را خوب طرح نکرده ام .  

ناصر: باشد من چند دفتر دارم که نوشته های خودم است آنها را می دهم بخوانی شاید آنها هم کمکت کند . 

گل مینا: حالا این دفترها کجاست و آیا به دست سیاورشن رسیده یا نه؟ باید از خود او بپرسیم

[در حالی که آماده می شد برای رفتن] 

این جمله را هم گوشه ای یادداشت کن شاید روزی به درد بخورد . 

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم . 

 منبع:سیاورشن


در پایان این که می خواستم با مطلب آخر سال وبلاگ را به روز کنم اما درج این گفتگو مهمتر و ضروری تر بود به همین دلیل سال را با شنیدن حرفهای ناصر به پایان می بریم و همینجا پیشاپیش نوروز را به شما تبریک گفته برای تک تکتان آرزوی موفقیت و بهروزی می کنم .

و سال را با کلام آخر ناصر و همکلام با او به پایان می رسانم. 

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم . 

و عجیبه باز هم چه در سر داشتم و چه شد و این اتفاق بارها رخ داده.... 

 


برای مشاهده دیگر مطالب موجود در وبلاگ ناصریا با موضوع(مصاحبه با ناصرعبداللهی  ) بر روی همین لینک کلیک کنید   

   

 

 

 

هرگونه تکثیر یا کپی برداری از مطالب این سایت بدون ذکر منبع ممنوع می باشد 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چگونه در گروه ناصریا عضو شویم؟ 

  

 

 

 

برای بازگشت به صفحه اصلی کلیک کنید.

نظرات 29 + ارسال نظر
sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:01


مینا جون سلام.
مرسی واقعاً سورپرایزمون کردی، عزیزم چه عکس قشنگی، چقدر خوشحالم کردی تلافی این همه اشک رو دوباره درآوردی مرسی گلم خیلی ماهه، دستت درد نکنه.
یادمون نره :

**************** جاوید ناصریا ***************

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:09


خیلی ناصر حیف شد، خیلی ......................

دیگه مطمئناً یادم نمیره که :

***************** جاوید ناصریا *******************

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:19


خیلی دلم برای ناصر تنگ شده !!!!!!!!!!!!!! خیلی، خیلی حیف شد ................ دارم از غصه می میرم، دارم دیوونه می شم، چقدر فکرهای خوب داشته و می خواسته عملیشون کنه، غافل از اینکه دیگه فرصت نداره ...............

یادمون نره :

**************** جاوید ناصریا ********************
و بازم یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

بهرام دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:34

سلام مینای عزیز ...
باز هم قاب عکسی خالی بر روی دیوارهای ترک خورده ی قلبهای ما ...
خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .
زیبا بود مثل همیشه ،
با آرزوی همیشه عاشق ماندن عاشقان ناصر و راه او ...

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:47


یادمون نره :

***************** جاوید ناصریا *******************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:50

سلام بچه ها، بازم بهتون تسلیت میگم واقعاً خیلی سخته....
من دقیقاً یک هفته پس از کما رفتن ناصر رفتم مشهد، ولی به خدا من نمیدونستم ناصر تو کماست، به خدا نمیدونستم، نمیدونستم، نمیدونستم، آه که چقدر بغض تو گلومه که نمیدونستم، من خیلی دیر فهمیدم که اگر زودتر فهمیده بودم حتماً براش دعا میکردم و امام رضا (ع) رو به جون مادرش زهرا به همون فاطمه بنت نبی ناصر قسم میدادم بعدشم به جون جوادش آخه آقامون خیلی جوادش رو دوست داره، اگه جوابمو نمیداد جوادو به جون پدرش قسم میدادم و بهش میگفتم خودشو جای نوید بذاره، آخه جواد که یتیم شده بود نوید رو درک میکرد و به خدا جوابمون رو میداد ...... ولی حیف ............ من اونجا یک ختم قرآن برای خودم گرفتم ولی خوب اگه میدونستم برای سلامتی ناصر میگرفتم ولی حیف حالا باید برای ختمش بخونم ....... حالا میخواستم بهتون بگم هر کس دوست داره اعلام کنه که ۱ جزء بگیره حالا یا کمتر یا بیشتر تا به مناسبت روز شهادت امام رضا (ع) بخونیم تا امام رضا(ع) رو قسم بدیم اگه ناصر رو تو این دنیا بیمه نکرد، توی آخرت بیمه کنه ....................، هرچند که مطمئنم هم ابوالفضل بریده دست، فاطمه بنت نبی و احمد ثانی و آقامون امام زمان (ع) بیمه کردنش، خود ناصر خودشو تو این دنیا بیمه کرد و رفت خوش به سعادتش، قربونت برم ناصر که با رفتنت دل هممون رو آتیش زدی، چطوری دلت اومد

یادمون نره :

***************** جاوید ناصریا *******************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

هر کس که می خواد تو این کار کمک کنه به سپیده ایمیل بده.

بی تا دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:21 http://ghorobedeltangi.blogfa.com/

سلام دوست گلم...
آری ... این حرفهایی با ناصر بود. ناصری که می خواست همه ناصر( یاور- یاری رسان ) باشند .
این حرف ناصر من را به وجد می‌آورد . ّ می خواهم مثل قدیم کارهایم را بین مردم پخش کنم . می دانی ؟ اخیرا کار معنوی در موسیقی ممنوع شده است . من خیلی خوشحالم . می دانی چرا ؟ چون از این به بعد کارهایم خلوص بیشتری پیدا می کند . آنها را مثل قدیم [به رایگان] بین مردم پخش می کنم. ّ
او نه تنها از این که کارهای معنوی ممنوع شده ناراحت نیست
بلکه احساس خوشحالی و رضایت دارد ! در این زمان اگر شما
و یا خود من جای ناصر بودیم چه عکس العملی انجام می
دادیم ؟
ّ سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم . ّ
از نظر شما سرچشمه ی آرامش چیست ؟


محمد رضا دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:17 http://mra-mra.blogfa.com

موافقم که نفری یه جزء قرآن براش بخونیم به وبلاگ منم سر بزنین

پرند نیلگون دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:32

خیلی عالی بود
چقدرخوبه که همیشه چیزایی برای توجه و درس گرفتن و تجربه اندوختن هست ! فقط باید بگردیم و خوب ببینیم .......ممنون که دستامونو خالی برنمی گردونی !
شاد و پیروز باشی و فرارسیدن سال جدید بر شما و همه دوستان مبارک !
یاد و نام ناصریا همیشه با ماهاست

سال نو شما هم مبارک
جاوید روح پاک ناصریا

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:25


مینا جان مرسی، دست گلت درد نکنه سایت ناصریامون خیلی قشنگ شده، بازم ممنون بابت زحماتت، انشاء الله موفق و شاد کام یاشی، سال نو رو هم پیشاپیش بهت تبریک می گم.
انشاء الله سال جدی سالی باشه که دیگه عزیزامون رو از دست ندیم.

یادمون نره :

****************** جاوید ناصریا *****************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

تمام دیشب و بیدار بودم عزیزم تا بتونم سایت و واسه سال نو آماده کنم .
برای همین دیشب مشغول بودم و یه کمی از دستم ناراحت شدی .
در هر صورت خوشحالم که خوشحالی.
جاوید روح پاک ناصریا

ارزو دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:02

سلام مینا جون دستت درد نکنه خیلی زیبا و دلنشین مثل همیشهجاودانه باشی گلم سال نو رو هم پیشا پیش بهت تبریک می گم فدات بای

سال نو شما هم مبارک

الهام دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:36

سلام... اینجا همه چیز بوی عشق میدهد رنگ و بوی سادگی . صداقت...وشرجی.هم پیمانیهای نا گسسته ای که فقط با به هم گره خوردن احساسهایمان آمیخته ایم...وقتی این متنو خوندم تنها اشکهایم و سکوتی ژرف بدرقه آخرین خطوط بود...نمی دونم چی باید بگم حتی نوشته های شما دوستان خوب -ساده و صمیمی ... چقدر خوشحالم که ناصر به آرامشی دست یافت که در آن تنها عطر خلوص و معنویت جاریست و خوشا به حالش... مینای عزیزم ممنون...سیاوش جان ممنون...
*سال نو مبارک*

سال نو شما هم مبارک
جاوید روح پاک ناصریا

علیرضا دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 13:51

مینا خاتم گل کاشتی
بابا تودیگه کیستی؟
.........................
همه اینجا بوی ناصر می دهد

فرهاد دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 14:27

الهی دانایی ده . تا در راه نیفتیم. بینایی ده . تا در چاه نیفتیم. بنمای رهی که رهنماینده تویی. بگشای دری که در گشاینده تویی. من دست به هیچ دستگیری ندهم . که ایشان همه فانیندو پاینده تویی.
آمین رب العالمین.
بیاد آوردن چیزیهای گرانبهایی که بعد از ازدست دادنشون تازه میفهمیم که چقدر جاشون خالیه واقعا عذاب آوره . امسال عید نوروز رنگ و بوی غربت و غریبی داره . با این همه بغض از گل مینای عزیز و سیاورشن ممنون که این مطالب زیبا رو ارائه کردند تا ما هم بی نصیب نمونیم.

علی(ناصریا) دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 16:30 http://p-m-c.tk

سلام مدیریت محترم .

تبریک می گم خیلی خوب تونستی اجراش کنی و واقعا کاره خوبی از آب در آوردی.. واقعا خوشحالم کردی. و خوشحالم که تونستم کمکی به این سایت بکنم . . . امیدوارم همه ی دوستان لذت ببرند . بنر بالای صفحه و لوگو هم به چشم ترغیبم کردی با کارت سریعتر برات آمادش کنم . از همتون خواهش می کنم سر سفره هفت سین برای حقیر دعا کنید .(لطف می کنید)
ماهنامه سفیر /علی(ناصریا)

ممنون از لطف و کمکهای شما دوست عزیز.

لاله دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 17:07

سلام گل قشنگم؛
خوبی؟ممنونم بازم شاهکار؛خیلی قشنگ بود برنامه های ناصر....همه حرفای قشنگش اشکمو درآوردن.مینای گلم بابت تمام زحماتت ممنون وپیشاپیش سال جدید را بهت تبریک میگم امیدوارم به قشنگترین آرزوهایت برسی.من ۱ فروردین میرم بهشت زهرا میرم به ناصر بگم؛(ناصرجان بخواب ما بیداریم) البته باید بگم ناصرجان تا عاشقی مثل مینا جان داری نگران هیچ چیز نباش.فدات*****جاوید ناصریا*****

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 19:06

سلام بچه ها، خوب هستین ؟
من چون می خواهم این جزء ها را تا فردا تقسیم کنم. لطفاً حداکثر تا فردا صبح برام PM بدین تا براتون تقسیم کنم. لطفاً هر چه زودتر...... مرسی.

یادمون نره :

***************** جاوید ناصریا *******************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 19:09

سلام محمد رضا جان
اگر با پیشنهاد من موافقی پس لطفاً جزء ۵ رو بخون از اول جزء ۵ تا آخرش رو بخون تا سر جزء ۶ من خودم هم ۲ جزءش رو می خونم. مرسی محمد رضا جان

یادمون نره :

***************** جاوید ناصریا *******************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 19:12

سلام بچه ها
میخواستم ازتون خواهش کنم که لطفاً تا جایی که براتون امکان داره و فردا مشغله ای ندارید کمک کنید تا فردا بتونیم برای ناصر گلمون یک ختم کامل قرآن بخونیم. مرسی از لطفتون، انشاء الله روح ناصر از ما خشنود باشه و بتونیم خوشحالش کنیم.

یادمون نره :

***************** جاوید ناصریا *******************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

فاطمه دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 19:33

چقدر دلم برای حرفهاش تنگ شده بود هم آرام شدم و هم دلتنگ تر ،
دلتنگ ناصریایی که انقدر باید زمان بیاد و بره تا شاید بتونیم فقط یه ذره از وجودشو بفهمیم
و درک کنیم .چقدر دلم تنگ اوست امسال او دیگر کنار سفره هفت سین نیست
دیگر نیست تا با صدایش دعای سال تحویل را بخواند
اما نه او هنوز هست او هم امسال کنار ما و با ما دعای سال تحویل را میخواند و بعد برای همه ما دعا میکند
تا بمانیم و راهش را و یادش را زنده و جاوید نگه داریم
لحظه سال تحویل چشمامونو ببندیم شاید با گوش دلمون صدای دعاهای ناصر بشنویم خداکند بشنویم.....خدا کند مینای خوبم
سال نو را به تو و تمام دوستداران عاشق تبریک میگم و امیدوارم دیگه همچین روزهایی رو که امسال دیدیم ،نبینیم از همتون التماس دعا دارم

sepideh دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 20:59

سلام پرند جان، خوبی
لطفاً شما جزء ۳ رو بخون از سر جزء ۳ تا سر جزء ۴. بازم مرسی گلم

یادمون نره :

***************** جاوید ناصریا *******************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

مینا دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 21:20

سلام دوستان طرح ختم قران کار زیباییه برای پایان سال اگه می تونید مشارکت کنید.
سپیده جان من جز ۳۰ و یکی دیگه از بچه ها هم جز۴

لیدا سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 00:59 http://eshaghmusic.blogfa.com

سلام
چی می تونم بگم جز اینکه....


ای نازنینم
ای مونس دل
امید جانم

فصل بهارن
دشت لاله زارن
مبر ز یادم
ای نازنینم


آره دوستان فصل بهاره
بیاین از همین جا همه به هم قول بدیم که هیچ وقت تا موقعی که زنده هستیم ناصریا رو از یاد نبریم و همیشه با افتخار اسمشو فریاد بزنیم...


سال نو مبارک

نام و یاد ناصریا تا ابد جاوید

soroush سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:29

سلام به تمام دوستان سال نو را تبریک میگم مینا خانم طرح وبلاگ شما خیلی قشنگ شده با یاد و صدای جاودانه ناصر لحظات خوبی داشته باشید

لیدا سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:28 http://eshaghmusic.blogfa.com

سال نو مبارک
وبلاگ دوستداران اسحاق احمدی آپدیت شد

هومن سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:23

سلام مینا جان.
محیط جدید خیلی قشنگه.
امیدوارم به هدف والایی که داری برسی.
سال نو رو بهت تبریک میگم.امیدوارم سال ۸۶ سال پرباری واست باشه.
برای همه بچه ها آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم.
سال ۸۶ بر شما مبارک.

سال نو شما هم مبارک

اسحاق احمدی سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 21:03

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم . ( نقل قول از استاد )


سال جدید رو به همه دوستان تبریک میگم.

sepideh چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 16:09

سلام بچه ها سال نوی همتون مبارک !!!!! جای ناصرمون هم خالی ....................
از تمام بچه هایی که توی این ختم قرآن برای ناصر شرکت کردن، کمال تشکر را دارم. از دوستای عزیز و گلم پرند عزیز، اسحاق عزیز، مینای عزیز، هومن عزیز، ناصر عزیز، مریم عزیز، لیلای عزیز، ویدای عزیز، علی ناصریای عزیز، محمد عزیز، سمیرای عزیز،خواهر عزیز سمیرا، لیدای عزیز، بیتای عزیز و از دوستای عزیزم ندای ، الهه و مونا. خیلی خیلی از همتون تشکر میکنم. انشاء الله روح ناصر عزیز شاد..............

یادمون نره :

***************** جاوید ناصریا *******************

و هیچوقت یادمون نره :

خداوندا توفیقی ده تا برای تو نیکو بنده ای باشم و به عشق تو نائل آیم که سرچشمه ی آرامش و هر آنچیزی است که به دنبال آنم .

حسین رحمانی چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 16:46 http://www.hossien128.blogfa.com

کاش اون دفتر به دستمون می رسید
کاش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد